با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
عالیه بچههاخیر سوالی نیست?
۱. خصوصیات ظاهری:?️روش اول: شخصیتپردازی صریح
در این روش نویسنده از دیدگاه خود ان کارکتر یا یه کارکتر دیگر و یا حتی راوی استفاده میکند و شخصیت را برای مخاطب شرح میدهد.
در این روش نویسنده مستقیما فرایند شخصیتپردازی را انجام میدهد و مخاطب سریعا شخصیت را در ذهنش باز سازی میکند.
مطلب دنباله دار...
۲. خصوصیات اخلاقی:۱. خصوصیات ظاهری:
در این پرداخت، نویسنده به طور صریح و مستقیم، مشخصات ظاهری یکی از شخصیت های داستان را بازگو می کند.
البته گاهی پرداخت مستقیم خصوصیات ظاهری، از زبان یکی دیگر از شخصیت ها صورت می گیرد. در این روش، نویسنده باید یکی از شخصیت های داستان را جایگزین خود کند تا به طور مستقیم، به توصیف شخصیت دیگر بپردازد.
به مثال ها توجه کنید:
چشمش به پیرمردی خورد که شب پیش فقط یک نظر او را دیده بود. پیرمرد، مو و ریش بلندی داشت. لحظه ای دم در ایستاد و کت پوستش را درآورد. پیرمرد موهای فرفری داشت. ابروهایش آنقدر پرپشت بود که انسان فکر می کرد او نمی تواند از پشت این ابروها چیزی را ببیند.
(از کتاب «مادر» اثر لیوباورونکوا، ترجمه فاطمه زهروی)
مادر بزرگ با پدربزرگ خیلی فرق داشت. او زن لاغر و ریز نقشی بود که موهای سرش پاک سفید شده بود و آنها را به شکل گلوله مضحکی پشت سرش جمع می کرد و خیلی هم حرف می زد.
(از کتاب «پولیانا چشم و چراغ کوهپایه» اثر آناماریاماتونه، ترجمه محمد قاضی)
پرداخت مستقیم خصوصیات ظاهری شخصیت، معمولا در داستان هایی صورت می گیرد که شخصیت های بسیاری دارند و نویسنده در طول داستان، مجال پرداخت غیر مستقیم مشخصات ظاهری همه آنها را پیدا نمی کند.
۱. خصوصیات ظاهری:?️روش دوم: شخصیتپردازی غیر صریح
در این روش نویسنده مجدد از دیدگاه خود کارکتر یا یک کارکتر دیگر و یا حتی راوی استفاده میکند و شخصیت را برای مخاطب شرح میدهد.
اما به صورت نامحسوس و اشاره مانند.
طوری که انگار اطلاعات مانند پازلی در مونولوگها و دیالوگها مخفی شدهاند و خوانندگان داستان باید خودشان بتوانند ویژگی های شخصیت رو از طریق افکار، رفتار، نوع گفتگو ظاهر و نوع ارتباط برقرار کردن با سایر شخصیت ها و همچنین عکس العمل دیگر شخصیت ها درک کنند.
۲. خصوصیات اخلاقی:۱. خصوصیات ظاهری:
این نوع پرداخت بیشتر در داستان هایی دیده می شود که حداقل یک تا دو شخصیت اصلی داشته باشند.
در چنین داستان هایی، نویسنده کمتر به معرفی مستقیم و بدون واسطه ظاهر شخصیت در یک یا دو جمله می پردازد. بلکه در قسمت های مختلف داستان و به شکل غیر مستقیم، نشانه هایی از ظاهر شخصیت را به خواننده نشان می دهد.
استاد، چشم های درشتش را به کتاب دوخت. به ریش بلند و سفیدش که مثل برف بود، دست کشید و با صدای گرفته ای گفت... دختر، شال قرمز روی سرش را کمی جلو کشید و عینک آفتابی قاب طلایی اش را به چشم زد...
?️خیلی بهتر است که نویسنده، به جای آنکه شروع کند به توصیف لباس ها و شکل و قیافه استاد، همه اطلاعات لازم را در لابه لای اتفاقی که قرار است در کلاس بیفتد، به خواننده منتقل کند.