سه تا ستاره توی این آسمون شهر
سه تاییشون می درخشن توی دل شب
اولی گفتش بده دستاتو به من
گفتم باورش سخته منم عاشقت بشم
یهو خط زدمش
دومیو دیدم دیگه نداره نوری
دلتنگ ستاره ای از فاصله دوری
اون ستاره گفت میام پیشت به زودی
اون ستاره گفت میشه منو به خودت برسونی
دیدم عاشق کسه دیگست
خسته بودم دیدم یه صدای غریبی میگه
اون که بدون دلیل بیاد از پیشت میره
گفتم من که اصلا تو آسمون ستاره ندارم
گفتش به هیچی فک نکن ازین ببعد با من
پس بیا دنبالم
یه ستاره ی دنباله دار که همش میگفت بیا دنبالم
گفتم بیا قلبمو بگیر ماله خودت کنش
توی تاریکی شب همش میچرخیدم دورش
همه چی خوب بود فک نمی کردم اونو گمش
کنم واسه من سخت بود دیدم صب شدش
اونم رفت
صب شدشو اونم رفت!
به کی بستم دلمو یه مدت
یکی که همیشه بوده دنبال فرصت
هیچوقت نمیشه که خوب باشه کلا
همیشه تو فکر اینه که چطور میشه دور زد
بره با یکی بپره
که از منو خودش واسش خیلی بهتره
همه اینا واسه منم میگذره
فقط یه سوال میمونه که واسم مبهمه
چشام قفله به دستای بقیه
تو حسرت که چرا عشقم عوضیه
همه گفتن که وقتم تلف میشه
من گفتم که این چیزا تو رابطه ها عادیه
عادی نبود که هر شب و با یکی بود
عادی نبود که واسم یه سایه بود
عادی نبود که فقط اسمش بام بود
از اونم برام فقط یه یادگاری موند