تو هیچگاه نفهمیدی؛
شاید فهمیدی و نخواستی،
به رویت بیاوری.
شاید هم فهمیدی و
شخص دیگری را زیر سر داشتی.
فهمیدن و نفهمیدنت،
دیگر برایم معنا ندارد.
حالا که دیگر رفتی
و قلبم را
زیر پاهای سنگین حرف هایت، لگدمال کردی.
حالا که
دستان بی رحم دلت را،
بر دور گردنم پیچیدی
و جانش را گرفتی.