من می آیم
دَر اِمتدادِ تیره یِ شب
با دستهایِ خالی.
دار و نَدارَم،
یک خیال است؛
دشتی دارد و آسمانی و آیینه ای،
وَ بی زمان است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حس می کنم
سنگینیِ سایه اَت را
که گُذَر می کُنَد
از برهنگیِ این دشت.

بُغضِ غریبِ آسمان،
شکَسته؛
وَ دِهلیزِ اندیشه،
خیسِ تَرَنُّمِ یادت شده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دَر آیینه یِ خیال،
بِه تماشا می نشینم
تو را.
از تبارِ درختی
وَ سبز،
بِه رنگِ برگ هایِ سروِ نقره ای
که هَر سپیده دَم با شور
سلام می دهند بِه نور.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آه ... جاودانه جوان خواهم بود؟
آه ... خاطره ای خواهم شُد برایِ فرداها؟
نمی خواهم دَر آب پَرپَر شَوَم؛
آیا ققنوس وار از خاکسترم برمی خیزم؟

جاده هایِ مختوم بِه تو
وَ کوچه باغهایِ سرشار از بویِ زنبق هایِ وحشی
فرسوده اند
زیرِ قدمهایَم.
اینَک،
آلاچیقِ رویایَم،
پُر است از
قاصدکهایِ یادِ "تو"
وَ من می آیم ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در هنگامۀ تاریک روشنا
و خوابِ آرامِ شبتاب
سیبی از شاخه فروافتاد در آب
گذر کردم از کنار حوض
و کاشی هایِ آبیِ فیروزه ایِ تَر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
راهبری می دانست رویای مرا
کوچه ای را نشان داد به من
پُرِ خانه هایِ خاموشِ تنهایی
و این شد
آغازِ بی انجامِ آشنایی پاهای بره*نه
با زمینِ سنگستان
و خرده شیشه هایِ شکستۀ بی رنگ
و آرزویِ تابشِ روشنایی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دوان دوان آمدم
تا سَرِ آن کوچه
پا نهادم بر همه شیشه و سنگ
و ایستادم
روبروی خانه ای
که از پشت پنجره اش پیدا بود قالی گُلداری؛
در بگشود به رویِ منِ خسته، نازنین دلداری
و گفت:
– سلام
– سلام

و زمان رفت عقب
سیبی از شاخه فروافتاد در آب
گذر کردم از کنار حوض
و کاشی هایِ آبیِ فیروزه ایِ تَر ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
و
نیم دور
در کوچه باغِ تَرِ کودکی،
و هر گام
می فشرد
شاهرگِ زمان را
و ریه هایِ آماسیده یِ زمان
می شوند لبریزِ آب
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دَر
نگاهی ساده و کنجکاو
که می خزد آرام، آرام بَر
چرخشِ پرچم ها رویِ بادنمای کاغذی
هاشورزنی با مداد رنگی
سایه هایِ اکلیلی
حاشیه هایِ رنگی و ریشه دارِ چارقدِ مادربزرگ
و فصلِ مشترکِ حبابهایِ شفاف و معلقِ صابون
دَر شیارهایِ هوا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دَر
روزهایِ بَراقِ سرشار از
نغمه یِ چکاوک و چلچله
قصه و خاطره
افسانه یِ چهل گیس بانو
و دوستی هایِ بلورین

و دَر
قطره هایِ الماسی که می چکند نم نم
از آسمانِ اَبریِ چشم
برایِ مشقهایِ نانوشته
پژمردنِ گُلهایِ یاسمنِ گُلدان لَبِ طاقچه
کوچِ پرستوهایِ شهر
و مرگِ ماهی هایِ دریاچه یِ کبود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 1)
عقب
بالا پایین