به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

  • نویسنده موضوع
  • #1
دلبرجانم
[ تُـــــو بودنِت انقَد قَشـنگه که ↡
قُــــربونِ هَر لَحظه
بودنِت کنارَم برَم = )
 
آخرین ویرایش:
  • نویسنده موضوع
  • #2
لبخنـــد بزن دلبر لبخنـــد تو ‌شیـــرین است...
دارو به چه کار آید؟ لبخند تو تسکیـن است..
.
 
آخرین ویرایش:
  • نویسنده موضوع
  • #3
دستانت را
اندکی به من امانت بده
میخواهم با آنها
گره از بافته‌های اندوهم بگشایم... .
 
آخرین ویرایش:
  • نویسنده موضوع
  • #4
نزار قبانی:

آیا شک داری،
که بخشی از وجود منی؟
من از چشمان تو آتش را دزدیدم
و مهمترین انقلاب ها را رقم زدم،
تو ماهی هستی که در آب حیات من شنا می کنی

تو ماهی هستی که هرشب از پنجره کلمات من
طلوع می کنی،
تو بزرگترین فتح در میان فتوحات منی،
تو آخرین وطنی که در آن زاده شدم،
و در آن دفن خواهم شد.
 
آخرین ویرایش:
  • نویسنده موضوع
  • #5
عزیزم بیا از این‌ به بعد هر کی راه خودشو بره...
من سمت ٺو... ∞
ٺو سمت من...
 
آخرین ویرایش:
  • نویسنده موضوع
  • #6
نزار قبانی :

بگـــذار برايت چاى بريزم
امروز به شكل غريبـــى خوبى
بگذار برايت چـــاى بياورم
راستى گفتـــم كه دوستت دارم؟
گفتم كه از آمدنت چقدر خوشحـــالم؟
حضورت شـــادى بخش است،
مثل حضور شعـــر و حضور قايــق ها
و خاطرات دور.

 
آخرین ویرایش:
  • نویسنده موضوع
  • #7
بهشت
مکان نیست... .
بهشت یک حسه
و فقط کسی که دوسش داری
میتونه به وجودش بیاره... .
 
آخرین ویرایش:
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
نوشته‌ها
12,166
پسندها
14,450
امتیازها
648
سکه
1,103
میخواهـم ؛

ڪمی در فنجانت شعـر بریزم

بنوش و عاشق‌تر شو

بهانہ نڪَیـر

دوستم بـدار

من در معبد چشم‌هایت

عشــق را

ستایش میڪنم هر روز ..!!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
بالا