متن | انجمن کافه نویسندگان

[Vida.]

«موسیقی، تندنویسیِ احساسات است.»​

 

[Vida.]

«هرآنچه به‌ژرفنا سقوط کند، تا مرز شفافیت قابل وضوح است.»​

 

[Vida.]

«هرجا که محتوا وجود داشته باشد، اشکال نیز خودبه‌خود آن را دربر می‌گیرند.»​

 

[Vida.]

«هرگاه به مدرسه قدم می‌گذارم، با مشاهده چهره‌های کثیف و تکیده، موهای ژولیده، و برق چشمانِ این کودکان فقیر، دستخوش ناآرامی و انزجار می‌شوم و همان حالتی به‌من دست می‌دهد که بارها از دیدن **‌خواران مس*ت، بر من مستولی شده‌است. ای خدای بزرگ! چگونه می‌توانم آن‌ها را نجات دهم؟ نمی‌دانم به کدامین یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را فقط برای توده‌ها می‌خواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم پوشکین‌ها و لومونوسف‌های آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.»​

 

[Vida.]

«هنگام مطالعه، به‌دقت می‌توان اندیشید.»​

 

[Vida.]

«هیچ پدیده‌ای تحت تأثیرِ سنت‌گرایی، به‌اندازه قلمرو هنر آسیب پذیر نیست.»​

 

[Vida.]

«یک گلولهٔ برف را نمی‌توان به یک لحظه آب کرد. حدّ زمانیِ معینی هست که هرقدر هم که بر مقدار حرارت بیفزاییم برف تندتر از آن آب نمی‌شود. به عکس، هر قدر بر مقدار حرارت افزوده شود برف باقی‌مانده سخت‌تر می‌شود.»​

 

[Vida.]

«یکی از نافذترین عوامل در اجرای خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) – به‌لحاظ تأثیر ظاهری در روح و روان انسان – آرایش و پیرایش است، انسان‌ها به‌درستی به‌این موضوع پی‌برده‌اند. از این جا است که نقش اونیفورم‌های ارتشی و ردای کشیشان آشکار می‌گردد.»​

 

[Vida.]

«هنر، کاردستی نیست بلکه انتقال احساسی است که هنرمند تجربه کرده است.»​

 

[Vida.]

«ورونسکی در آن نگاه کوتاه فرصت یافت سرزندگی سرکوفته‌ای را که بر چهره‌اش جولان می‌داد و میان دو چشم برّاقش جابجا می‌شد و آن لبخند ناچیزی را که به لبش انحنا می‌داد دریابد.»​