«شکسپیر»

[خط سیاه]

خدا به تو یک صورت داده است و تو از آن صورت دیگری ساخته ای

 

[خط سیاه]

به عمقت برو . در بزن و بپرس قلبت چه می داند

 

[خط سیاه]

با خنده و شادی . بگذار چین و چروک های پیری از راه برسند

 

[خط سیاه]

چقدر بدبختند آنان که صبر و شکیبایی ندارند مگر نه آن است که زخم ذره ذره التیام می یابد

 

[خط سیاه]

ترسو قبل از مرگش بارها می میرد ؛ دلیر فقط یک بار طعم آن را می چشد

 

[خط سیاه]

عجیب است که گوش بشر در مقابل نصیحت کر شود ولی نسبت به چاپلوسی شنوا

 

[خط سیاه]

چیزی نداشته باشی ؛ چیزی برای از دست دادن نداری

 

[خط سیاه]

مگر پرتو شمع تا کجا می رسد ؛ مرگ خوب هم در این دنیای حرف نشنو همین قدر می درخشد

 

[خط سیاه]

اگر توانستی با نگاه به بذرهای زمان بگویی کدام جوانه می زند و کدام نمی زند . بعد با من حرف بزن

 

[خط سیاه]

ای خدا . ای خدا!تا کی اسیر پلیدی دروغ بمانیم