متن دلتنگی| انجمن کافه نویسندگان

دلتنگی ؛
آدم را به خیابان می کشد
دلتنگم !
و مردم نمی فهمند
قدم زدن -گاهی-
از گریه کردن غم انگیز تر است…​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلتنگی من تمام نمی‌ شود !
همین که فکر کنم
من و تو
دو نفریم
دلتنگ‌ تر می‌شوم برای تو …​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلتنگی قصه همیشگی ست
امروز زیر چتر تنهایی ام
جایت خالی بود
وقتی تمام باران را
تنها می گریستم​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پنج شنبه
نامِ زنی است تنها و سر درگُم
که هر روز از پشتِ پنجره ی دلتنگی اش
بین رفت و آمدِ آدمها
آمدنِ کسی را
انتظار می کشد…​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلتنگی
استخوانهایم را می شکند
و تبر را
بر دوش خاطره هایت می گذارد.‌‌..​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلتنگی زمان و مکان و شخص نمیشناسد،
دوست داشتن که بیش از حد شود،
هر زمان ممکن است
موج دلتنگی
تو را فرا بگیرد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باز هم شب شد،
و دلتنگی ما روشن شد..!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:



همه چیز زود شروع شد…

“عاشقی”
“دلتنگی”
“بی قراری”
رفتن “تو”

اما نمیدانم چرا تمام نمیشود…

لعنتی “عشق” تو در “من



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
غمگین ترین درد…
مرگ نیست !!!
دلبستگی به کسی است که بدانی هست
اما اجازه بودن در کنارش رو نداری …​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‌‌دلم
به عظمت
باران برایت دلتنگی میکند!
امروز عجیب… بی تو میمیرم​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین