متن دلتنگی| انجمن کافه نویسندگان

کاش …
همون قدر که چوب سادگیمو می‌خورم
نون مهربونیمم می‌خوردم …​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلتنگی خیابان شلوغی است که تو در میانه اش ایستاده باشی
ببینی می آیند
ببینی می روند
و تو همچنان ایستاده باشی​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من سردم است،
من سردم است و انگار هیچ‌وقت
گرم نخواهم شد …
فروغ فرخزاد​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمیوزد​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آیا زنی که در کفن انتظار
و عصمت خود خاک شد،
جوانی من بود؟
فروغ فرخزاد​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلتنگ نشدی ببینی چگونه خوبترینِ خاطره ها بی رحم ترینشان می شود …​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این جهان
پر از صدای حرکت پاهای مردمیست که
همچنان که تو را می‌بوسند،
در ذهن خود
طناب دار تو را می‌بافند…
فروغ فرخزاد​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای معنی دلتنگی احتیاج به این همه کلمه نیست ؛ دلتنگی یعنی تو نیستی​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اشاره‌اش اکنون به چیست
انگشت اشاره‌ام در مشتم…
شمس لنگرودی​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین