کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..
سپس کودکی معصوم می شدیم و در
نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم…!!!
گاهی آنقدر دلم از زندگی سیر میشود که میخواهم تا سقف آسمان پرواز کنم
و رویش دراز بکشم آرام و آسوده ، مثل ماهی حوضمان که چند روزی است که روی آب شناور است
زندگی…
خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی…
حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
زندگی…
باور دریاست در اندیشه ماهی ، در تنگ
زندگی…
ترجمه روشن خاک است ، در آیینه عشق
زندگی…
فهم نفهمیدن هاست