متن دلتنگی| انجمن کافه نویسندگان

تراژدی این نیست که تنها باشی
بلکه این است که، “نتوانی تنها باشی…”
|آلبر کامو|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Vida.
باورت بشود یا نه
روزی می‌رسد که دلت برای هیچ‌کس به اندازه من
تنگ نخواهد شد
برای نگاه کردنم، خندیدنم و حتی اذیت کردنم
برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی
روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من
خواهی بود
می‌دانم روزی که نباشم، هیچ‌کس تکرار من نخواهد شد…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Vida.
سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند
اما وقتى تو نیستى
هیچ کس نیست دلم را گرم کند!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند
اما وقتى تو نیستى
هیچ کس نیست دلم را گرم کند!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:



عزیزم دنیا بدون شرکت تو از حرکت بازمانده است.
سخت است که زندگی را بی حضور تو هدایت کنم.
با هر نفسی که میکشم دلم برایت تنگ می‌شود.
دلتنگ که می‌شوی
چشم‌هایت را ببند
مثلِ یک عکسِ فوری ؛
فوری ظاهر می شوم


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قصه‌هایت در خاطره روزهایی که کنارم بودی حک شده‌اند.
اکنون ولی، نیستی و قصه ام به پایان نزدیک می‌شود.
همسرم! بازگرد و آرامش را بازگردان.
به شدت دلتنگ توام.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود
نه با نوشتن
دلم تو را می خواهد​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:


همسر محبوبم!
تو تنها دارایی زندگی من هستی که رنگ شادی به دنیایم می‌پاشی.
نبودنت، هرچند کوتاه، مرا به مرز جنون می‌رساند.
هر لحظه فقط تو را می‌خواهم.
دوستت دارم و دلتنگت هستم.
وزن دار نمے گویم
قافیہ هم نمے گذارم
بے پرده و رک مے گویم
دلتنــــــگتم …​


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلبندم!
تو بهترین اتفاق همه زندگی من از ابتدا تا کنون هستی.
بی نهایت دوستت دارم.
هر زمان اندکی از کنار من فاصله گرفته‌ای، در همان لحظه دلتنگت شده‌ام.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چه مضحک است این صبح.
تنها طلوع خورشید را دارد اما تو کنارم نیستی تا این صبح، صبح باشد.
تحمل این دوری از توان من خارج است.
برگرد.
دلتنگت هستم، همسر رویاهای من.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین