درگیری |انجمن کافه نویسندگان


شبا آدم کلی با خودش کلنجار میره

و آخرش با خودش به توافق میرسه

و میخوابه و صبح که بیدار میشه،

دوباره همه چی پاک از یادش رفته

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

جای اینکه

درگیر خوشبختی بقیه باشین

و بهش حسادت کنین،

یکم واسه خوشبختی زندگی خودتون

زحمت بکشین

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

دل قشنگتو

هیچ وقت درگیر ” آه” نکن…

بذار”آه”، سهم کسانی باشد

که دلگیرت میکنند..

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

وقتی ندارم

که با گذشته و

ذهن های کوچیک

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

به زور نمیشود در دل کسی جا شد،

همانطور که به زور هم نمیشود

خاطر کسی را از ذهن کسی پاک کرد،

بعضی چیزها دلی هستند،

زور سرشان‌ نمیشود

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ذهن را درگیر

با عشقی خیالی کرد و رفت

جمله های واضح دل را

سوالی کرد و رفت

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

دوست داشتن های اولِ صبح

آنجا که هنوز درگیرِ روزمرگی نشده‌ای…!

آنجا که چشم باز‌ میکنی

و هوایِ یار در سر می‌پیچد .

شیرین است زندگی..

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

اجازه نده

کسی تو ذهنت جایی رو اجاره کنه،

اگه بهای اونجا بودن رو

نمیپردازه.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ذهن بی پنجره بی پیغام است

ذهن بی پنجره دود آلود است

ذهن بی پنجره بی فرجام است

بگشاییم در این تاریکی روزنه ای

و بسازیم در آن پنجره ای

بگذاریم زهر دشت نسیمی بوزد

بگذاریم ز هر موج خروشی بدمد

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین