تنها شادیام این است که هیچکس نمیداند کجا هستم . کاش میتوانستم همین را تا ابد کِش بدهم ؛ خیلی دلخواهتر از مرگ است . در کنهِ وجودم خالـی و بیحاصلم ، حتی در احساسِ شادمانیام .
رویاهایت مُردهاند؟ برایت غمگینم، تسلیت میگویم. رویاهای من؟ رویاهای من جان میکَنند. رویاهای من نعره میزنند و التماس میکنند که خلاصشان کنم. رویاهای من زجر میکشند. آنها به دنیا نیامدند که مدتی زنده باشند و بعد در یک لحظه بمیرند، بلکه در یک لحظه زاده شدند و بعد از آن فقط مرگ بر آنها حادث شد، یک مرگ مستمر.