وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
اما من، قلبم خانه‌ای متروکه است، پنجره‌هایش شکسته، در‌هایش در آمده، اشباح در آن مستقر شده‌اند و باد در آن می‌رقصد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اگر روزی مرا یافتی،
تنها چیزی که میتوانم به تو بگویم این است که
جهان بر سر من آوار شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هرکس به سهم خود
از دنیا چیزی برمی‌دارد.
من از دنیا دست برداشتم..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حتی اگر هزارپا بودم،
با هر هزار پا کنارت می‌ماندم؛
اما ...
تو با همین دو پا،
تنها به رفتن فکر می‌کنی ...

[ گروس عبدالملکیان]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای تو چه بگویم؟
‏بگویم زخم‌ام آن‌قدر عمیق شده
که می‌توان در آن درختی کاشت؟‏
بگویم غمینگم و مرگ کاری نمی‌کند؟

[غلامرضا بروسان]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
محبوب من تو اشتباه نکردی ، اشتباه از من بود که میخواستم دریای احساسم را در استکان ظرفیتت بریزم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
و گاهی با خود می‌گویم کاش اشک بودم
از شوق و عشق می‌تراویدم
از غم به دنیا می‌آمدم
و از درد و ترس بر چهره ها می‌لغزیدم
و از چشم‌ها جاری می‌شدم
از گوشه چَشمی
می‌چکیدم
رها می‌شدم
و قلب را زلال می‌کردم
و روح را...؟
به راستی با او چه می‌کردم...؟!
کاش مثل اشک آزاده شوم

[مهدیه ناصری]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Kallinu
آخر زندگی مرگ است.
مانند آبی که یخ می‌شود و دوباره آب
مانند انسان که خاک است و دوباره تبدیل به مشتی خاک می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هیچ گاه هیچ وقت ثابت نکرد که می‌توان حرف‌ها را در سینه اش حبس کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پنجشنبه است
و عطر خواستنت
دوباره گیج میکند ثانیه‌های بیقرار را ...

تو کجای جهان منی
ای نزدیک ترین دور!
که من سالهاست
پنجشنبه را به انتظار نشسته‌‌ام
و سهم چشمانم همیشه بی‌خبریست

#سارا_قبادی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین