دیالوگ دیالوگ های ماندگار جوکر

. "من نقشه کش نیستم، من می خوام به دنیا نشون بدم تلاش نقشه کش ها واسه کنترل اوضاع چقدر واقعا رقت انگیزه."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
. "مافیا نقشه می کشن، پلیسا نقشه می کشن، اونا نقشه کش هایی هستند که سعی می کنند دنیای کوچیکشون و کنترل کنند."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
."من هیولا نیستم، فقط از زمونه جلوترم".
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"اونا فقط تا جایی خوب هستن که دنیا بهشون اجازه می ده."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
."من معتقدم هر چیزی که آدم رو نکشه، تنها اون رو بیشتر غیرقابل پیش بینی می کنه."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
. "آدما تو لحظات آخر عمرشون بهت نشون می دن که واقعا کی هستن."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
. "جنون مثل جاذبه زمینه، فقط یه هل کوچیک نیاز داره."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
."میخوای بدونی چطور این زخم ها رو برداشتم؟ پدرم یه معتاد بود و یه شب که بیش از همیشه به سرش زد، مامان چاقوی آشپزخونه رو برداشت تا از خودش دفاع کنه. پدرم از این کار خوشش نیومد پس در حالیکه من تماشا می کردم چاقو رو زد به خود مامانم. همین طور که می خندید سرش و برگردوند طرف من و گفت" چرا اینقدر جدی؟" با چاقو اومد سمت من، تیغه چاقو رو گذاشت توی دهنم: بذار یه لبخند روی این چهره بکشم."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"تو دنیای خنده داری زندگی می کنیم."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
."مثل اونا صحبت نکن. تو مثل اونا نیستی، حتی اگر بخوای باشی."
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین