به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

دیالوگ دیالوگ های ماندگار سریال پایتخت

  • نویسنده موضوع
  • #1
هما: داری بچه بازی در میاریا، یه بار تو زندگیم من کفش پاشنه بلند خریدم، یه بار!

نقی: هما جان! شما یک متر از پایین به کفش اضافه کردی، یک مترو نیم بالا رو اضافه کردی، دو متر خلافی داری شما!!!

? پایتخت۳

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #2
- خلاصه زندگی همه‌ش دوندگی‌ئه دیگه.
+ دوندگی و برازندگی

? پایتخت ۱
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #3
نقی : من در منزل دامادم سکونت دارم
هیچ داغی بزرگتر از این نیست!
دارم به قه‌قرا میرم من / فقط بذارید برم من

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #4
بهداشت: اَی خِداا!

? پایتخت
 
آخرین ویرایش:
  • نویسنده موضوع
  • #5
نقی:ببین من یه تار گندیده زنم به سر تاپای تو می ارزه! هما من قاطی کنم مرد و زن حالیم نمیشه ها!

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #6
نقی:مامان خوب هستی؟ رو براهی؟ جات خوبه؟ مامان بهت گفتم من کشتی رو باختم. من همه چی رو باختم مامان...

قبلا بودی، یه دستی سر من می کشیدی، یه مهربانی با من می کردی الان که...

مامان جان یه دعا کن یه فرجی بشه، شبه عیدی من و زن و بچه من، من شرمنده نشن مادر جان....

مادر اگر زحمتی نبود یه شب یه تک پا هم بیا به خواب بابا یه صحبتی باهاش بکنین عشق تو دیوانه کرده


مادر جان من پیش پیش عید تو هم تبریک می گم، من معذرت می خوام من دیر به دیر میام مادر جان.

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #7
باریکلا شعبون کد خدا باریکلا...

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
  • نویسنده موضوع
  • #8
بابا پنجعلی: عباس معصومیه؟

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #9
هما:آقا! ببخشید گنجیشک 3 کودومه؟
عابر:I can not speak persian!
نقی:گنجِشک! گنجشک!
عابر:no understand!
هما:بیرد تیری!
نقی:بِرد بِرد بِرد بِرد!
هما:نمی فهمه بابا! از یکی دیگه بپرسیم!
پنجعلی:اجنویه؟
ارسطو:آره پنجعلی جان فکر کنم زیاد اومدیم بالا مرز رو رد کردیم!

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ارسطو:الان من اگه کلیه بخوام شما به من نمیدی

نقی:خیر اصلا نمیدم اصلا و ابداا

ارسطو:عاقا مسخره بازی در نیار به من که دیگه نگووو، عاقا من که تو رو می شناسم، عاقا معلومه که کلیه می دی، خون می خواستم تو ندادی؟ کلیه ام بخوام میدی دیگه.

نقی:عاقا جان خون فرق داره تو الان به من بگو خون - خون بخواه من 51 لیتر 61 لیتر 71لیتر من در خدمتت می ذارم ولی کلیه فرق داره مگر این که من 3 تا کلیه داشته باشم.

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
بالا