شعر •| شعری که بر دلت نشست |•

بسمه تعالی

••• شعری که بر دلم و بر دلت نشست •••
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلـامی صمیمی‌تر از غـم ندیدم
به اندازه‌ی غم تو را دوست دارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم؛
ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود
...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گیرم به فال نیــــک بگیرم بهــــآر را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو ...؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چنان چسبانده‌ام هر تکه از دل را به یکدیگر
که کم‌کم می‌شوم بعد از غم تو، آدمی دیگر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاشکی واقعا بهاری بود
پشت طولانی زمستان‌ها
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مگذار دیگران نام تو را بدانند …
همین زلال بی‌کران چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عجیب و نجیب و شریف و حریف
تمام تو تعبیر این واژه هاست
بدون تو بودن، غلط کردنه
بدون تو اصلا جهان اشتباست

| علیرضا آذر |

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین