دینهای ابراهیمی یا ابراهیمیسم (به انگلیسی: Abrahamic religions) یا ادیان سامی در مطالعه تطبیقی، در مورد دینهایی استفاده میشود که از سنت باستانی ابراهیم در نوشتههای سامی الهام میگیرند. یهودیت، مسیحیت و اسلام در این طبقه قرار میگیرند.[۱] در عین حال، ممکن است خود پیروان این دینها باور متفاوتی داشته باشند.
همچنین دو دین بابیه-که پایهگذارش علی محمد شیرازی، معروف به باب است-و نیز بهائیت-که بنیانگذار آن، حسینعلی نوری، مشهور به بهاء است-جزو ادیان ابراهیمیاند. دو دین بابیت و بهائیت در قرن ۱۹ میلادی پدید آمدند.
ابراهیم از پیامبران (یا یکی از سه شهپدر در سنت یهود) سامی است که داستان او در قرآن و تورات با اختلافات جزئی آمدهاست.
گفته میشود بیش از ۵۴ درصد از جمعیت جهان پیرو یکی از ادیان ابراهیمی میباشند. بزرگترین ادیان ابراهیمی به ترتیب زمانی عبارتند از یهودیت (۱ هزاره قبل از میلاد مسیح)، مسیحیت (قرن یکم میلادی)، اسلام (قرن هفتم میلادی).[۲][۳][۴]
دینهای ابراهیمی یکی از سه گروه بزرگ دینی هستند. دو گروه دیگر عبارتاند از دینهای دارمایی و دینهای تائویی
گفته میشود عبارت دین ابراهیمی به سادگی نشان میدهد که تمام این ادیان یک منبع معنوی مشترک دارند.[۶] دین یهود خود را دنبالکننده ابراهیم و پیروان ابراهیم میداند و از ابراهیم به عنوان اولین شه پدر یاد میکند. مسیحیان ابراهیم را به عنوان پدر ایمان میشناسند.[Rom. ۴] در اسلام و کتاب آن قرآن، بارها به ایمان ابراهیم اشاره شده و در آیه ۱۲۵ سوره نساء دین راستین را در پیروی از آیین ابراهیم یکتاپرست میداند.[قرآن نساء ۱۲۵][۷][۸]
تمام ادیان بزرگ ابراهیمی ادعای نسب مستقیم به ابراهیم را دارند:
در تورات (کتاب یهودیت)، ابراهیم به عنوان جد بنی اسراییل و پدر اسحاق شناخته میشود، در کتاب پیدایش آمدهاست که تولد اسحاق به ابراهیم وعده داده شده بود.[Gen. 17:16][۹]
قسمت اول کتاب مقدس مسیحیان یا همان انجیل نیز از کتاب عهد عتیق مشتق شده و ادعای مشابه یهودیان را مطرح میکند. مسیحیان نیز تحت میثاق جدید خود را امتهایی پیوند زده شده به ابراهیم میدانند.
مسلمانان نیز محمد را از نسل ابراهیم و فرزندش اسماعیل میدانند
یهودیت خود را پیرو دین فرزندان یعقوب (نوه ابراهیم) میداند. دین یهودیت دیدگاهی بهشدت توحیدی به خدا دارد. کتاب عهد عتیق را کتاب مرکزی تمام فرقههای یهودی میدانند و در قالب تورات تشریح شدهاست.
مسیحیت در ابتدا فرقهای از یهودیت شناخته میشد و سپس در قالب یک دین جداگانه تکامل یافت. عیسی شخصیت محوری این دین است و کتابهای مقدس مسیحیان با عنوان انجیل شناخته میشود. چندین نگارش مختلف از انجیل وجود دارد.
اسلام در قرن هفتم میلادی با دیدگاهی بهشدت توحیدی به خدا ظهور یافت. محمد پیامبر این دین است. تمام مسلمانان قرآن را کتاب مقدس خود میدانند. مسلمانان معتقدند همه پیامبران، از آدم تا محمد، هدف مشترکی داشتهاند و پیامآور توحید و یکتاپرستی بودهاند. در قرآن، سوره احزاب آیه ۴۰، از محمد بهعنوان آخرین پیامبر یاد شدهاست.[قرآن احزاب ۴۰]
بابیه که پایهگذارش علی محمد شیرازی، معروف به باب است.
بهائیت که بنیانگذار این دین ابراهیمی، حسین علی نوری، مشهور به بهاء است. دو دین بابیت و بهائیت در قرن ۱۹ میلادی پدید آمدند. این دو دین، در مواردی، متأثر از اسلام شیعی هستند؛ هر چند دینی مستقلند.
ادیان ابراهیمی از بسیاری جهات اشتراک دارند. در تمامی این ادیان "انساندوستی و دوری از گناهان، با تکیه بر اعتماد به خالق یکتا" اصل اساسی است. همهٔ این ادیان خداوند را خالق و منشأ قانون اخلاقی میشناسند و به "زندگی پس از مرگ" معتقدند. در متون مذهبی آنها، شخصیتها و مکانها و روایتهای تاریخی گاه با اختلافات گاه مشابه وجود دارند. دیدگاهها و قوانین ذکر شده در متون مذهبی این ادیان نیز غالباً جهتگیری و کیفیت یکسانی دارند.[۱۱] در زیر بهشماری از این اشتراکات اشاره شدهاست.
یکتاپرستی[ویرایش]
تمامی ادیان ابراهیمی ادعای یکتاپرستی دارند و به گفتار و قدرت خالق یگانه باور دارند، هر چند دارای نامهای مختلفی (خدا، الله، یهوه، GOD) میباشد.[۱۲] تمامی آنها معتقدند خداوند تمام جهان را خلق کرده، یکتاست و کلیه قوانین هستی از طرف اوست. توضیح: مسیحیت ادعا نمیکند که به سه خدا اعتقاد دارد، ولی اعتقاد آنها به خدای سهگانه (متحد در یک ذات) یا همان تثلیث، که اعتقاد تعداد بسیاری از مسیحیان است، سبب شده تا با مفاهیم یهودیان و مسلمانان در مورد یکتاپرستی اختلافاتی داشته باشند.
ادیان ابراهیمی همگی معتقد به تئوری پیامبری هستند، و بر این باورند که خداوند به منظور هدایت بشر افرادی را انتخاب میکند و برای آنها پیغامهایی را میفرستد. پیامبران این ادیان با اختلاف اندکی مشترکند. مسیحیان به تمامی پیامبران یهود به اضافه عیسی معتقدند. مسلمانان نیز به تمامی پیامبران یهود و مسیحیت به اضافه محمد معتقدند. اگرچه در مورد عیسی میان مسلمان و مسیحیان اختلافاتی وجود دارد. مسیحیان عیسی را پسر خدا میدانند در حالی که مسلمانان معتقدند او یکی از پیامبران الهی است
کتاب مقدس
تمامی ادیان ابراهیمی معتقدند که خداوند بشر را از طریق پیامبران راهنمایی میکند؛ بنابراین هر دین سخنان و دستورالعملهای پیامبرش را در قالب کتابهای مقدس جمعآوری کردهاست. هر دین جدید به کتب ادیان قبل از خود نیز معتقد است.
گرایش اخلاقی
تمامی ادیان ابراهیمی به انتخاب بین خیر و شر معتقدند. همچنین قوانین الهی را مبنای اخلاق و ضامن تعهد اخلاقی میدانند. در قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، بر لزوم میانهروی، فروتنی و دوری از اسراف باورمندان تأکید شدهاست.[۱۳]
رستاخیز
تمامی ادیان ابراهیمی معتقدند پس از مرگ، رستاخیز صورت خواهد گرفت، انسانها داوری و قضاوت خواهند شد و وارد جهان ابدی میشوند
در پژوهشی که پیش رو دارید، با بهرهگیری از منابع کهن و آثار جدیدی که در زمینه تبیین زوایای تاریک تاریخ ادیان نگاشته شدهاند، مطالعه و تحلیلی نو از تاریخ دین ابراهیمی دنبال میشود که قرآن آن را«اسلام»نام نهاده است.
در این بررسی، توفان نوح به عنوان نقطه عطف دو مرحله عمده تاریخ دین الهی، در نظر گرفته شده است.مرحله پیش از توفان که به صورت بسیار گذرا از آن رد شدهایم و به بیان رسالت الهی آدم، شیث و ادریس بسنده نمودهایم، و مرحله پس از توفان که دین از هویت تاریخی برخوردار شده و آثار ونشانهای بسیاری از باورها وعقاید دینی بر جای میماند و انسان جستجوگر با آگاهی به این منابع، رازهای طبیعی بیشماری را شناسایی میکند، و از این گذرگاه، هویت، انسانی و الهی خود را که در هالهای از مادهپرستی و خواهشهای نفسانی و بهیمی فرو رفته است، باز مییابد و سرشت بینقاب خویش را در آغازین روزهای حیات معنوی خویش به نظاره مینشیند و دگرباره اصالتهای فراموش شده را به یاد میآورد.
دین بستر حرکت تمدنهای کهن
هر تمدنی پابپای پیدایش و شکلگیری«مدینه»که هم ریشه تمدن است، به قوام میرسد و شالوده همه مدینهها را باید در عقاید اهل مدینه جستجو کرد.انسانهای فرمانبردار از دین هستند که مدینه را به وجود میآورند و پایههای معنوی و مادی آن را استوار میگردانند، چون مدینه یعنی«امت مملوک و فرمانبردار». 1 بنابراین، پیروی از دین، انسانها را برای ساختن پایههای یک تمدّن بزرگ، یاری میکند.از این رو، ظهور «تمدن»و«تدیّن»در تاریخ انسان همزمان بوده و آن دو با یکدیگر پیوند داشتهاند و تا پایان حیات تمدّنها نیز نمیتوانند جدای از یکدیگر به حیات خود ادامه دهند، چون در نهان هر جدایی از این سنخ، عنصر وحدت در حال شکلگیری است.این انسان است که اساس تمدنها را میسازد و هیچ انسانی هر چند به ظاهر لائیک، قادر به طرد و نفی مطلق عبودیت و پرستش از درون خود نیست و همه انسانها به هنگام هنگامهها، بناچار به همان فطرت الهی خود بازمیگردند.این است که برای جستن کهنترین نمود و تجلّی اجتماعی دین، باید سراغ کهنترین تمدّن رفت؛تمدن دلتای حاصلخیز بینالنّهرین، که شاهد پرده نخست نمایشنامه تاریخ تمدن بود و بر بستر کهنترین گرایش سازمان یافته دینی بشر جریان یافته است.جوانههای مکتب توحید در این سرزمین است که به دست ابراهیم خلیل به رویشی غیرقابل انکار دست مییابد.
ما با این انگیزه، پژوهش خود را از این دلتا آغاز میکنیم و تاریخ آن را به سبک الواح آشور در دو بخش بیش از توفان)lani aludi(و پس از توفان)arki blubi(بررسی میکنیم: حرکتهای دینی پیش از تاریخ دلتا
بینالنّهرین سرزمین معابد، الههها، کاهنان و حکومتهای دینی، و مهد پیدایش ادیان الهی اعمّ از سامی و حامی است که همگی مبتنی بر وحی هستند.برای نسختین بار در بابل 1.ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 166.است که ما با نام پیامبران پیش از نوح، یعنی آدم، شیث و ادریس آشنا میشویم:
الف.داستان هبوط
آدم که از لفظ عبری ادم)adam(گرفته شد ه، در اصل به معنی زمین یا خاک است و در زبان اکدی، ادمو)adamu(به دو معنی«خون»و«شخص شریف»آمده، و در زبانهای عبری و فنیقی به معنی انسان به مفهوم عام آن است و بر فرد معینی دلالت نمیکند. 1
بر اساس الواح آفرینش بابلی که نخستین بار جورج اسمیت آن را با نام داستان آفرینش کلدانی 2 در سال 1876 منتشر کرد، و متن کامل آن با کوشش و.گ.لمبرت 3 معرفی شد که متن اصلی را در 1967 م راه یافته است.با این تفاوت که مسأله گناه اوّلیه، شاخ و برگ بیشتری در مسیحیّت به خود گرفت.در انجیل لوقا، آدم«ابن اللّه»خوانده شده است. 4
انسان در هیچیک از دو آیین یهود و مسیحیت، به اندازه قرآن از مقام و منزلت برخوردار نیست.در قرآن تمام آیاتی که بیانگر کیفیت آفرینش انسان هستند و مبدأ او را خاک یا آب یا گل یا لجن میدانند، همه به چگونگی خلقت انسان و مراحل آن به عنوان یک نوع دلالت دارند. در زبان قرآن، آدم خلیفه خدا بر روی زمین است و خلافت او سبب حیرت و استفسار فرشتگان قرار میگیرد.خداوند راز همه موجودات را به آدم میآموزد و از فرشتگان میخواهد تا راز موجودات را بگویند، آنان که دانای این امور نیستند، ل*ب فرو میبندند و میگویند:جز آنچه از تو آموختهایم به چیزی علم نداریم و خداوند از آنان میخواهد تا آدم را که از مظهریت تام برخوردار است، سجده کنند.همه موجودات از این 1.جفری، آرتور، واژههای دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، (تهران، انتشارات توس، 1372)، ص 107-106.
فرمان الهی پیروی میکنند، جز ابلیس که نافرمانی پیشه میکند و از بهشت رانده میشود، ولی به او اجازه داده میشود تا آدمیان ناخالص را اغفال کند. 1 ابلیس با توجه به چنین اجارهای به سراغ آدم و حوّا میرود که در باغی مأوا یافتهاند، و از نزدیک شدن به درخت «منهیّه»پرهیز میکنند.او آدم و حوّا را وسوسه میکند و آن دو به رغم هشدار خداوند متعال، تحت تأثیر وسوسه ابلیس قرار میگیرند و به منظور دست یافتن به جاودانگی به درخت مزبور نزدیک میشوند و از میوه آن درخت میخورند. 2 هماندم برهنگی خود را میفهمند و از یگدیگر میگریزند 3 و خداوند آن دو را از بهشت میراند. علاّمه طباطبائی رانده شدن آدم از بهشت را به گونه تمثیلی تفسیر کرده است.او مینویسد:
«چنین مینماید، سرگذشتی را که خدا درباره سکونت دادن آدم و حوّا در بهشت و فرود آوردن آنان به زمین، پس از تناول از درخت مزبور، بیان میفرماید، مثالی برای تجسّم حال انسان است.» 4
«چون«اهبطو»به صورت جمع آمده، هبوط باید عمومی باشد، گو اینکه همه در علل نفسانی و مقدمات هبوط شرکت داشتهاند.» 5
در تلقّی قرآن، آدم پس از هبوط، چنانکه در بینش مسیحیت است، آلوده به گناه نخستین بر روی زمین به حیات خود ادامه نمیدهد، او توبه میکند و گناهانش زدوده میشود. 6
1.حجر/45-34.
2.طه/116-115.
3.قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری، مشهور به سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، (تهران، خوارزمی، مهر 1365)، ص 8.
4.علامه طباطبائی، المیزان، ج 1، ص 174.
5.سید محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج 1، ص 134. 6.بقره/37.
در روایات اسلامی، آدم پس از رانده شدن از بهشت، حوّا را که او نیز از آنجا رانده شده بود، در عرفات باز مییابد. 1 آدم هزار سال میزید و حوّا صد و بیست شکم فرزند میزاید؛هر شکم پسری و دختری. 2 قابیل(در روایت تورات، قاین)و هابیل که اولی کشاورز و دومی گلّهدار است، از فرزندان آدم و حوّا هستند.در صد و سیّمین سال عمر آدم است که قابیل هابیل را میکشد و خداوند به آدم پسری به نام«شیث»میدهد به معنی «بخشیده»؛چون خدا او را به عوض هابیل به آدم بخشید. 3 آدم به وقت مرگ خود، همه فرزندان را خواند و شیث را بر همه آنان برتری داد.او را وصیت کرد:ای پس در کار شتاب نکنی که هر چه به من رسید از آن رسید.بر اساس رأی و هوای زنان کار نکنی که من کرم و مرا بد افتاد، حرص نوروزی که شوم است.
آدم از فرشته مرگ پرسید:چون جان من برگیرند، با من چه کنند؟
گفت:در گور کنند.
گفت:خدایا مرا گور مکن که من از آن تاریکی و تنهایی گور سخت میترسم.
گفت:گور بر تو باغ بهشت شود، ولی جیفه زیر خاک باشد، بهتر است.
شیث بر آدم نماز خواند و او را دفن کرد. 4 و پس از مرگ پدر بر فرزندان آدم پیامبری کرد.پنجاه«صحیفه»بر او نازل شد.او اوّل کسی بود که کعبه را به گل و سنگ بنا کرد و حروف هجا را پدید آورد.همه فرزندان آدم از نسل اویند، زیرا که هابیل فرزند نداشت و فرزندان قابیل همه در توفان نوح جان باختند.
شیث را پسری بود انوش نام 5 و شیث بعد از آمدن او هشتصد و هفت سال زیست و 1.مجمل التّواریخ و القصص، تألیف 520 ه ق، تصحیح ملک الشعراء بهار، (انتشارات کلاله خاور)، ص 182.
2.قصص قرآن مجید، ص 75.
3.مجمل التواریخ و القصص، ص 182؛مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، (تهران، انتشارات آگه، 1374)، ج 3-1، ص 418.
4.قصص قرآن مجید، ص 75. 5.سفر پیدایش، باب چهارم، ص 26-25