ادیان و فقه دین‌های ابراهیمی

باشد.هرچند تردیدی در نقش آنان در حیات معنوی انسانهای آن روز نیست.هربرت جورج ولز در کتاب کلیات تاریخ، می‏نویسد:
در میان نویسندگان امروزی این فکر شیوع فراوان دارد که دستگاه کاهنان را ناپسند بنمایند و از کاهنان چنان سخن دادند که پنداری ایشان همه مردمی فریبکار و شیّاد بوده‏اند و از سادگی مردم سودجویی می‏کردند، اما براستی اینان تا زمانهای درازی تنها طبقه نویسنده و خواننده و دانشمند و متفکر حرفه‏ای جهان بودند.بیرون از پرستشگاه جهان پر بود از تاریکی نادانی.مردم به آنان اطمینان کامل داشتند و کاهنان نخستین فرمانروایان سومریان بودند. 1
پایبندی کاهنان به مراسم دینی، خود سبب بروز جنگهای خانمان سوزی می‏شد که بتدریج آنان را تضعیف می‏کرد و ضعف آنان مقدمه به قدرت رسیدن دولتمردان شد. دولتها از این مقطع به وجود آمدند و کم‏کم معابد و کاهنان را به کنترل خود درآوردند.منشأ ضعف کاهنان تنها در تعارض آنان نهفته نبود، رفتار و منش آنان همیشه با احکام دین سازگاری نداشت.ناسازگاری گفتار و کردار آنان، مردم را به اصل دین بدبین می‏کرد.در عصر ابراهیم و پیامبران متأخر یعنی موسی و عیسی، یکی از قدرتمندترین جناحهایی که با تعالیم و اصلاحات دینی آنان به مبارزه برمی‏خاست، کاهنان و متولیان دین بودند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

جوجـــه طـــلا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
13,939
پسندها
پسندها
8,051
امتیازها
امتیازها
453
سکه
14
پرستشگاهها و آیینهای نیایش
پس از توفان، شهرها بر گرداگرد معبدها ساخته شدند و به حیات خود ادامه دادند و این عمل سمبلی از محوریت پرستش و بندگی خدا در زندگی شهری انسان بود.پرستش معبود بی‏همتا و بی‏انباز، انسان پرستشگر را از تنگنای وجود مادی و بی‏مقدارش بیرون می‏راند و او را در عرصه بی‏عرض و طول ملکوت به جولان درمی‏آورد؛ملکوتی که کوچکترین شباهت و همانندی با عالم ملک نداشت و زشتی و پلشتی آن را در خود منعکس نمی‏ساخت، و از کینه و حسد و جنگ و خدعه و فساد در آن خبری نبود.ولی این 1.هربرت جورج ولز، کلیات تاریخ، ترجمه مسعود رجب‏نیا، ج 1، ص 266-262.رابطه زلال و آسمانی برای ابلیس قدرت و شهوت و غفلت، پذیرفته نبود.زمانی نگذشت که پرستشگاههای دلتا از بتها انباشته شدند و صورت‏پرستان از سیرتها کناره گرفتند و دیده حسّ بر دیده دل غالب شد.کاهنان از میان اشراف برگزیده شدند و با جامه‏های فاخر و دلی فاجر، پرستشگاهها را به لوث وجود خود آلودند.تا مدتی رسم بر این بود که چون نوح که پس از بیرون آمدن از کشتی و آرامش توفان و نرمش طبیعت، به علامت انقیاد در برابر خدا، قربانی به قربانگاه برد، قربانی ذبح کنند، ولی چونان نوح نبی، نفس امّاره خود را به مذبح نمی‏بردند.آنان سعد و نحس ایام را مشخّص می‏کردند، به تقوم ایّام می‏پرداختند و کتابهای نیایش و سح رو جادو را حفاظت می‏نمودند و در بالاترین بخش معبد که ژی‏گونو 1 خوانده می‏شد، در دهلیزی که دور از نظر بود و در آن نقطه، جهان غیب و شهادت به هم گره می‏خرودند، به، نیایش می‏پرداختند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین