نقد رمان دِلبر دِل‌مُردِه | fatima کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Elena
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
سلام. ممنون بابت نقد عزیز?، درباره نکته سوم، توی مونولوگ حدالامکان نباید از سه نقطه استفاده بشه. بقیش در اسرع وقت ویرایش میشه، خیلی خیلی ممنون ازت??
قربونت عزیزم??
فرق نمیکنه که کجا باشه؛ کاربرد سه نقطه در مواقعی هست ک یا جمله نصفه نیمه رها شده یا شخصیت با لکنت اون رو گفته
فرق نمیکنه کجا باشه و ایرادی نداره
فقط اگه جملتون نا تمام هست از سه نقطه استفاده کنید چون جور دیگه ینی جمله ادامه داشته و شما اون رو ننوشتید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قربونت عزیزم??
فرق نمیکنه که کجا باشه؛ کاربرد سه نقطه در مواقعی هست ک یا جمله نصفه نیمه رها شده یا شخصیت با لکنت اون رو گفته
فرق نمیکنه کجا باشه و ایرادی نداره
فقط اگه جملتون نا تمام هست از سه نقطه استفاده کنید چون جور دیگه ینی جمله ادامه داشته و شما اون رو ننوشتید.
سلام جان دل فرق داره کجا باشه! سه نقطه حدالامکان نباید توی مونولوگ اورده بشه مگر در موارد خیلی نادر که استثنا هستن.به عنوان ناظر رمان لازم دیدم به جای نویسنده پاسخ بدم.
باتشکر از شما
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب خب خب...
متاسفانه از اونجایی ک یاد ندارم سلام کنم میرم واسه نقد رمان خفنتون???

نکاتی رعایت نشده بود که لازم بود عرض بشه.
۱- کلمه ل*ب، در چند پارت اول به شدت زیاد تکرار شده بود؛ این از جذابیت کم میکنه و میتونین از کلمات متشابه و مترادف اون استفاده کنید.
در جمله‌ی «دوباره به طرف تخت برگشتم و نشستم. وقتی صدای ناله ی تخت ب گوشم رسید پوفی کشیدم و روی زمین نشستم» احساس میکنم دو تا نشستم وجود داره و اوای جمله رو خر*اب کرده.

۲- چند جمله ناتمام دیده شد که بهتره برای فهم بیشتر کاملشون کنید.

- ادم دست شویی هم میخاد بره وقتی در بسته باشه قبلش اهم اهوم کوفتی زهر ماری
اینجا بعد کوفتی زهری ماری چی؟ کوفتی زهر ماری چیکار کنه؟ ببینید جمله فعل نداره و این جملع رو کامل نمی رسونه جانکم.
پس بهتره بنویسیم:

- ادم دست شویی هم میخاد بره وقتی در بسته باشه قبلش اهم اهوم کوفتی زهرماری میکنه.

و جمله ی:
الان استادیار زبان بهترین دانشگاه شهر بودم ولی کثا*فت!
خب در اینجا قطعا سوال پیش میاد ک خب کثا*فت چی؟ ادامش کو؟ اگر هم ادامه نداره و شخصیت جمله رو نا تمام گذاشته بهتره از سه نقطه استفاده کنید.
الان استادیار زبان بهترین دانشگاه شهر بودم ولی کثا*فت...

۳- شما از کلمه حال و از زمان حال استفاده کرده بودین اونجا ک زمان ها تعییر میکرد.
ببینید اصلا رمان حال در روایات و رمان و داستان و... وجود نداره و درست نیست چون این اتفاق قطعا حالا چ یک سال چ یه هفته چ یه روز پیش اتفاق افتاده ک شما تونستین اون رو روایت کنید. برای همین استفاد از کلمه حال درست نیست.

۴- نکته بعدی اون قسمت ها و پارتایی بود که مربوط ب خارج از ایران میشد. شما اونجا خیلی نتونستین اینکه اونجا خارج از ایرانه و خارجی هستن رو به من ثابت کنید و رفتارشون فکر میکنم خیلی شبیه ب خارجی ها نبود.
کارتون دشوار شده چون رمانتون فوق العاده ایده جذابی داره و ب ویژه اون حال و هوا و پارت هایی ک مربوط ب خارجه کارتون رو سخت کرده.

۵- جمله هایی بودن ک باعث میشد حس و حال خارج از کشور بودن شخصیت ها و همچنین غیر ایرانی بودنشون مشخص نشه مثل:

- خواب مومن عبادت است.
- مطمعن باش اب تو هاون میکوبی.

در این جملات درسته شخصیت ایرانی بود ولی فکر نمیکنم ب ویژه جمله اول رو خارجی ها استفاده کنن یا بفهمن و درکش کنن.

۶- جمله بعدی « خواب چشم هام رو
در بر گرفت»
در بر گرفت بیشتر در رمان هایی و مواقغی استفاده میشه ک لحن ادبی باشه ولی لحن رمان شما محاوره بود و فکر میکنم بهتره جایگزینی برای این فعل پیدا کنید.


با همه این ها در فضا سازی شخصیت ها، زمان مکان و... هیچ کم کاری و مشکلی دیده نمیشد و این فوق العاده عالی بود. اسم رمانتون جذاب بود و نام جذاب در جذب خواننده بسیار موثر هست.
مقدمه و خلاصتون با سیر رمان و ایده همخوانی داشت و بسیار زیبا بود و هزاران هزار نقاط مثبت دیگه بود??

ببخشید اگه ناراحتی پیش اومد و از حرف های من ناراحت شدین بانو جان ?

با ارزوی موفقیت برای شما نویسنده توانا?
قلمتون مانا?
•تیم کتابخوانی انجمن کافه نویسندگان•
سلام عزیز، ویرایش نکته‌هایی که گفتی انجام شد، بازم ممنونم??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام و خسته نباشید میگم به نویسنده عزیز???

قلم زیبایی دارین و به خوبی تونستین داستان رو پیش ببرین..

بهتر یکم بین گذشته و حال تعادل ایجاد کنید.. مثلا از زمان بیمارستان تا زمان مرگ رو پشت سر هم میزاشتین بعد به حال برمیگشتین ... اینجوری خواننده کمتر گیج میشه

خیلی راحت میشه جاگذاری شخصیت انجام داد البته اگه فضا رو بیشتر توضیح بدین و به جزئیات یکم بپردازین

داستانی با موضوعی نو بدون تقلیت واقعا چیزی فوق العاده میشه
به امید موفقیت های بیشتر????
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام و خسته نباشید میگم به نویسنده عزیز???

قلم زیبایی دارین و به خوبی تونستین داستان رو پیش ببرین..

بهتر یکم بین گذشته و حال تعادل ایجاد کنید.. مثلا از زمان بیمارستان تا زمان مرگ رو پشت سر هم میزاشتین بعد به حال برمیگشتین ... اینجوری خواننده کمتر گیج میشه

خیلی راحت میشه جاگذاری شخصیت انجام داد البته اگه فضا رو بیشتر توضیح بدین و به جزئیات یکم بپردازین

داستانی با موضوعی نو بدون تقلیت واقعا چیزی فوق العاده میشه
به امید موفقیت های بیشتر????
سلام عزیز ممنون بابت نظر?، خب درباره فلش بک‌ها، من اگه همه رو پشت‌هم می‌ذاشتم بعد یک‌دفعه میومدم از اسایشگاه می‌گفتم برای خیلی‌ها کسل کننده میشد چون خوندن دیوونه‌بازی های چندین نفر پشت هم زیاد نمیتونه جالب باشه?. توصیفات فضا و جزئیات توی ویرایش هفته پیش بیشتر شدن?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام ماهولی
خب بعد از پایان امتحانام اولین کار خوندن رمان جذاب شما بود.
خلاصه که نوشتی قشنگ بود و اون ریز نکته هایی که به رمان اشاره داشت همخونی قشنگی داشت.
تیکه‌های گچ‌ها درحال ریختن بودن « درحال ریختن بودن یعنی همون لحظه داشت میریخت؟ درحال رو میشه با کلمه اماده عوض کرد؟!»
تکرار ل*ب یه کوچولو زیاد نیست؟
نکته مثبت که خیلی حرفه ای بود؛ عالی تونستی احساسات دختره رو انتقال بدی به خواننده
چقدر با خودش درگیره دریا:/
بعضی از دیالوگ‌هات یه جور عجیب به دل میشینه سعی نکردی با کلمات پیچیده رمان رو بنویسی و این یه امتیاز مثبت که تونستی با کلمات عادی یه همچین اثری بنویسی.
پارت 26= خندا‌ی آرومی کرد... خنده‌ای
پارت31=کمی زودتر او رو ب*غل کنه... اون رو
پارت 36= با دیدن کاکتوی‌های کنار دفترشون... کاکتوس
همه چی عالی بود از روند رمان گرفته تا فضاسازی و شخصیت‌ها... خیلی خوشم امد مطمئنم که میترکونی! موفق باشی عزیزم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام ماهولی
خب بعد از پایان امتحانام اولین کار خوندن رمان جذاب شما بود.
خلاصه که نوشتی قشنگ بود و اون ریز نکته هایی که به رمان اشاره داشت همخونی قشنگی داشت.
تیکه‌های گچ‌ها درحال ریختن بودن « درحال ریختن بودن یعنی همون لحظه داشت میریخت؟ درحال رو میشه با کلمه اماده عوض کرد؟!»
تکرار ل*ب یه کوچولو زیاد نیست؟
نکته مثبت که خیلی حرفه ای بود؛ عالی تونستی احساسات دختره رو انتقال بدی به خواننده
چقدر با خودش درگیره دریا:/
بعضی از دیالوگ‌هات یه جور عجیب به دل میشینه سعی نکردی با کلمات پیچیده رمان رو بنویسی و این یه امتیاز مثبت که تونستی با کلمات عادی یه همچین اثری بنویسی.
پارت 26= خندا‌ی آرومی کرد... خنده‌ای
پارت31=کمی زودتر او رو ب*غل کنه... اون رو
پارت 36= با دیدن کاکتوی‌های کنار دفترشون... کاکتوس
همه چی عالی بود از روند رمان گرفته تا فضاسازی و شخصیت‌ها... خیلی خوشم امد مطمئنم که میترکونی! موفق باشی عزیزم
سلام سایه عزیزم ممنون بابت نقد?، بخاطر تند تایپ کردنم اشتباه تایپی زیاد دارم مرسی که یادآوری کردی، حتما ویرایش میشن.
امیدوارم، خوشحالم که خوندی و امیدوارم در ادامه باهام باشی??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
فقط میتونم بگم عالی بود!
ایده‌ی جدید و جذابی بود و خواننده رو برای خوندن پارت بعدی مشتاق میکرد فقط باید فضا سازی قوی‌تر بشه?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام بر نویسنده عزیز
قلمتون عالیه و البته قوی.
موضوع رمان خیلی‌خوبه که هر بیننده‌ای رو جذب می‌کنه.
خلاصه‌اش یه نمه زیاده.
در آخر رمانتون حرف نداشت و من قادر به نقد زیاد نیستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Elena

مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,592
پسندها
پسندها
165
امتیازها
امتیازها
133
سکه
2
سلام خدمت نویسنده ی عزیز
قلم خوبی داری که از نوع نوشتنت پیداست
درباره ی رمان هم باید بگم که علاوه بر اینکه موضوعش تراژدی وعاشقانه اس دارای طنز و علمی و همچین غمگین است که باید بهت در این باره آفرین گفت چون این نوع نوشتن کار هر کسی نیست
موفق باشی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین