طنز ❢یارو_محور❢

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع SHAHIN
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یارو داشته با خره فوتبال بازی می‌کرده. بهش می‌گن: چرا با خر بازی می‌کنی؟ می‌گه: همچین خر هم نیست. ۳ به ۱ جلوئه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یارو رو برق می‌گیره، می‌میره. فامیل‌هاش سر قبرش با فازمتر فاتحه می‌دن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یارو توی جنگ بیسیم‌چی بوده. بیسیم می‌زنه می‌گه: من 5.000 نفر رو اسیر کردم، بیایید ببریدشون. بهش می‌گن: خوب خودت بیارشون. می‌گه: آخه اینا نمی‌ذارن من بیام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یارو داشته با بچه‌ش گرگم به هوا بازی می‌كرده، یهو جو می‌گیرتش بچش رو می‌خوره!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یارو رفت بانک وام بگیره، ضامن نداشت منفجر شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یارو می‌ره بانک چک خورد کنه، مسئول بانک ازش می‌پرسه: چک سیباس؟ یارو می‌گه: نه، مال گردوهای پارساله!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یارو می‌ره بنگاه، می‌گن: یه خونه داریم کنار راه آهنه. سر و صدا زیاده ولی بعد از یک هفته عادی می‌شه. یارو می‌گه: اشکالی نداره، این یک هفته رو می‌رم پیش داداشم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یه روز یارو با برو بچه‌ها میرن کافی شاپ ! اولی محکم میزنه رو میز و میگه یه کوکاکولا ! دومی محکم میزنه رو میز و میگه یه پارسیکولا ! سومی محکم میزنه رو میز و میگه یه پپسیکولا ! یارو هم برای اینکه کم نیاره محکم میزنه رو میز و میگه یه دراکولا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

SHAHIN

کاربر حرفه ای
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
7,060
پسندها
پسندها
11,212
امتیازها
امتیازها
378
یارو شب خوابيدني يه ليوان خالي ميذاره بالاي سرش بهش ميگن چرا ليوان خالي گذاشتي ميگه آخه شايد تشنم نشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین