مطالبی که یک نویسنده باید بداند?

#بدونیم ?

داستان می‌تونه دو نوع پایان‌ داشته باشه:

?• پایان در نقطه‌ی اوج روایت
?• ادامه دادن روایت بعد از معلوم شدن پاسخ مشکل اصلی

⚡️• پایان در نقطه‌ی اوج، برای همه‌ی خواننده‌ها (که می‌خوان بدونن بعدش چی شد) جذاب نیست.
⚡️• از طرف دیگه بعد از حل مشکل اصلی ممکنه خواننده دیگه تمایلی به ادامه‌ی داستان نداشته باشه.

❓راه حل چیه؟
❗️نوشتن مؤخره!

⚡️• مثل پایان‌بندیِ جلد آخر هری پاتر‌؛ جی. کی. رولینگ در مؤخره اشاره می‌کنه که هری پسر خودش رو به ایستگاه قطار برد و این حرکت، روایتی دورانی و زیبا برای پایان ایجاد می‌کنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Azaliya
#بدونیم ?

✔️• چندتا از دنیاهای خیالی که نویسندگان آثارشون رو بر اساس این‌ها نوشتند:

?|× واقعیت‌های جایگزین
می‌تونیم کار رو با واقعه‌ای تاریخی شروع کنیم و پایان‌های متفاوتی بنویسیم‌. مثلا رابرت هریس در رمان «سرزمین پدری» سرنوشت دنیا پس از پیروزیِ نازی‌ها در جنگ جهانی دوم رو می‌نویسه.

?|× دنیاهای تخیلی مدرن
معمولا با شخصیت‌هایی مثل انسان‌ها همراه هستند که زندگیشون رو با اتفاقی ساده در جهانی خیالی شروع کرده یا ادامه می‌دن.

?|× دنیاهای مربوط به آینده
اغلب با تکنولوژی و ارتباط با بیگانگان همراهند.

?|× لازم نیست مثل تالکین برای خلق چنین دنیایی با پیوست‌ها و رخدادهای تاریخی و اساطیر و زبان‌های ویژه، عمرتون رو صرف کنید؛ ولی بی‌شک این پشتکار تالکین بود که باعث شد سرزمین میانه‌اش تا این حد باورپذیر و ملموس به نظر برسه.×|?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Azaliya
چند نکته برای خلق دنیاهای خیالی!?



✅ مطمئن باشید به قوانین دنیاتون تسلط دارید.
شخصیت‌ها باید طبق همون قوانین رفتار کنن. مخصوصا اگر توی داستان جادو یا تکنولوژی‌های پیشرفته هست‌.?

✅ تمام اطلاعات رو توی اثر نچپونید.
به خصوص نذارید شخصیت‌ها این اطلاعات رو به هم بدن، چون واضحه که خودشون می‌دونن.?

✅ حواستون باشه بین عناصر تناقض وجود نداشته باشه.
نباید بین فرهنگ، آموزش، تاریخ، زبان، اعتقادات، نام‌ها و تکنولوژی‌ها تناقض باشه.?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Azaliya
#بدونیم ?

?• خیلی‌ها می‌گن: «ایده‌ی عالی دارم، ولی نمی‌دونم از کجا شروع کنم!»
پاسخ ساده‌ست: فقط شروع کنید به نوشتن.?

?• نگران نباشید که اصلا شروع مناسبیه یا نه، فقط درباره چیزی بنویسید که جذبتون می‌کنه.

?• خودتون رو وادار نکنید سرآغازی بی‌نقص و فوق‌العاده بنویسید چون در نهایت سطر آغازین فقط یک هدف اصلی داره:
«کاری کنه خواننده به خوندن سطر بعد ترغیب بشه...»
و سطر بعد... و سطر بعد... و تا آخر.

?• یک ضرب‌المثل قدیمی آلمانی می‌گه: «همه‌ی آغازها دشوارند». هرچی بیشتر درباره‌ی آغاز فکر کنید، سخت‌تر می‌شه. از هرجایی شد شروع کنید، بعدا می‌تونید بازنویسی کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Azaliya
انگیزه شخصیت ها
?• برای همذات‌پنداری با یک شخصیت، خواننده باید بدونه خواسته‌ی اون چیه.
?• شخصیت بدون انگیزه، دلیلی برای مبارزه و پیشروی در داستان نداره.

?• اغلب افراد اهداف ساده و بلندمدت دارن مثل خوشبختی، موفقیت، عمر طولانی.
?• یا اهداف کوتاه‌مدت مثل کامل کردن یک پروژه، خوب امتحان دادن و خرید چیزی دلخواه.

?• اهداف یا ناآگاهانه هستن: که به گذشته‌ی شخصیت مربوطه. افراد چیزهایی رو می‌خوان که در کودکی نداشتن مثل پول، امنیت، عشق.
?• یا آگاهانه هستن. اما حتی یک انگیزه‌ی آگاهانه مثل پولدار و مشهور و موفق شدن ممکنه ریشه‌اش توی ناخودآگاه باشه.

❗️اگه خواستید درباره‌ی شخصیتی بنویسید که نمی‌دونه چی می‌خواد، مطمئن بشید خودتون در مقام مولف می‌دونید و انگیزه‌اش رو به خواننده‌ها منتقل کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Azaliya
«شخصیت‌پردازی» ?

?• کارل گوستاو یونگ، روان‌شناس، دوازده «الگوی اصلی» روان انسان را شناسایی کرد.

?• شخصیت‌های ساده و سطحی فقط یک کهن‌الگو را شامل می‌شوند. در حالی که شخصیت‌های پیچیده مثل زندگی واقعی چندین کهن‌الگو را با هم ادغام می‌کنند.

?• دوازده کهن‌الگوی یونگ:
معصوم، یتیم، قهرمان، پرستار، مکتشف، یاغی، عاشق، خالق، دلقک، عاقل، جادوگر، فرمانروا.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سندرم جان ماشا
گفتگو نویسی
⚙• در دهه هفتاد و هشتاد میلادی، شخصیت‌های مضحکی به نام جان و مارشا بودند که این‌جوری حرف می‌زدند:

«جان.»
«مارشا.»
«جااااااان»
«ماااااارشا»
«جان؟»
«مارشا؟»

⚙• و بقیه‌ی گفت‌وگوی اعصاب خردکن! در حال حاضر، این گفت‌وگو احمقانه به نظر می‌رسد، اما وقتی 8 بازیگر طنز معروف آن را اجرا می‌کردند واقعا خنده‌دار بود.

⚙• اما در داستان شما چندان خنده‌دار نیست.
نویسنده و شخصیت‌ها با این‌جور صحبت کردن احمق به نظر می‌رسند.
مثال:

  • رو*ن، درباره‌ات یه چیزی شنیدم.
  • آره کارن؟ چی شنیدی؟
  • رو*ن، حالت خیلی بد بوده.
  • کارن تو که منو بهتر می‌شناسی.
  • آره؟ شاید. حالا دیگه خیلی مطمئن نیستم رو*ن.
  • کارن من زیاده‌روی نکرده بودم.

⚙• و... و... این همه اشاره به اسم‌ها خسته‌کننده نیست؟ اصلا طبیعی هم نیست. خودتون چند بار توی حرف‌هاتون اسم مخاطبتون رو می‌آرید؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چند اصطلاح ادبی
✨|× کاریکلماتور
اولین بار توسط پرویز شاپور بنیان نهاده شد و احمد شاملو این نام را (ترکیبی از کلمه و کاریکاتور) انتخاب کرد.
✅مثال:
خورشید سیگارش را با خودش روشن می‌کند.
رودها وقتی به هم می‌رسند، روده درازی می‌کنند.
کاریکلماتورهای پرویز شاپور رو می‌تونین توی کتاب «قلبم را با قلبت میزان می‌کنم» بخونین

✨|× شعرک
یک تصویر مجزاست که با شعر بودن فاصله دارد. نشانه‌اش، وجود آرایه‌ای مثل تشبیه، استعاره و... است.
✅مثال:
زمستان،
درختان بی‌برگ،
پیام‌آوران مرگ.

✨|× هایکو
از زبان ژاپنی وارد شده است. آمیزه‌ای از اندیشه‌ی محض و عنصر طبیعت است. شاعر به ادراکی عمیق از طبیعت دست می‌یابد و کشفی ژرف.
✅مثال:
چکه چکه از حفره‌های بام
باران بهاری
بر لانه‌ی زنبوران می‌چکد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?

دو روش برای شخصیت‌پردازی با مثال.


1✨ مستقیم: بیان مستقیم تمام ویژگی‌های شخصیت.
مثال:
ایلیا بر روی زمین افتاد. رویا با نگرانی سمتش رفت. او ایلیا را خیلی دوست داشت و نمی‌خواست خار به پای پسرش برود.

2✨ غیر مستقیم، از طریق حالات روحی و روانی.
مثال:
ایلیا بر زمین افتاد. رویا با دو دست بر روی سرش زد و خود را به ایلیا رساند.
دستانش می‌لرزید. پسر کوچکش بر روی زمین افتاده بود و گریه می‌کرد.
پسرکش را در آغو*ش گرفت و های‌های گریست.

می‌بینید؟ مورد دوم با توصیف حرکاتش نگرانی را توصیف کرده است.
اما مورد اول اصلا توانایی توصیف را ندارد و از جذابیت متن کاسته می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قهرمان در داستان
☔️• اساسا دو نوع قهرمان وجود دارد:

?|× افسانه‌ای
مثل اسپایدرمن، بتمن و هالک.
قهرمان افسانه‌ای حاضر و آماده برای جنگیدن و نجات جهان است و نیازی به توجیه کارش نیست.

?|× معمولی
مثل نئو و لوک اسکای‌واکر.
قهرمان معمولی چندان تمایلی به انجام کاری ندارد مگر اینکه چاره‌ای جز جلوگیری از خطر و ویرانی نداشته باشد.

☔️• مهم است که قهرمان چیزی به نام «نقطه ضعف مرگبار» داشته باشد.
مثال:
سوپرمن: هراس از سنگ کریپتون
ایندیانا جونز: هراس از مارها

☔️• قهرمان باید حتما هدف داشته باشد.
معمولا هدف قهرمانان متوقف کردن شخصیت شرور است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین