1/18/24 #1 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان اشعاری در مورد "جان" "بی جان" و "جانان" ... : ) آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
1/18/24 #2 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن کافه نویسندگان بی رخ جان پرور جانان مرا از جان چه حظ از چنان جانی که باشد بی رخ جانان چه حظ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
1/18/24 #3 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن کافه نویسندگان جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا ذره است این، آفتاب است، آن کجا و این کجا آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
انجمن کافه نویسندگان جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا ذره است این، آفتاب است، آن کجا و این کجا
1/18/24 #4 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن کافه نویسندگان جانا تو اگر جان طلبی خوش باشد اندیشه جان برای جانان نکنم آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
1/18/24 #5 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن کافه نویسندگان خبری ده به من ای باد که جانان چون است؟ آن گل تازه و آن غنچهٔ خندان چون است؟ روزها شد که دلم رفت و دران زلف بماند یارب آن یوسف گمگشته بزندان چون است؟ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
انجمن کافه نویسندگان خبری ده به من ای باد که جانان چون است؟ آن گل تازه و آن غنچهٔ خندان چون است؟ روزها شد که دلم رفت و دران زلف بماند یارب آن یوسف گمگشته بزندان چون است؟
1/18/24 #6 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 باش تا جان برود در طلب جانانم که به کاری به از این بازنیاید جانم. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
1/18/24 #7 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن کافه نویسندگان لبخند نمی زنی و پنجره بی چاره می میرد و شعر بی چاره و با کتِ پاره دور می شود… لبخند می زنی و جان، جانانه نیست. و عشق آی عشق چه بی چاره جان نمی گیرد آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
انجمن کافه نویسندگان لبخند نمی زنی و پنجره بی چاره می میرد و شعر بی چاره و با کتِ پاره دور می شود… لبخند می زنی و جان، جانانه نیست. و عشق آی عشق چه بی چاره جان نمی گیرد
1/18/24 #8 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن کافه نویسندگان غمی، در سایه جانان نداری وگر جانان نداری، جان نداری آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
1/18/24 #9 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن کافه نویسندگان اندیشه خاطر پریشان یک سو اینها همه یک سو غم جانان یکسو آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24
1/18/24 #10 K Kallinu مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 4/15/20 نوشتهها 5,152 پسندها 18,844 امتیازها 483 سکه 118 انجمن کافه نویسندگان کردیم هر آن حیله که عقل آن دانست تا بو که توان راه به جانان دانست آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/18/24