[~ دل نـوشتـه هـای کوچـــه پـشـتـی ~]

[Diako]

پـــــــــرواز کرد عاقــــبت
ماهی ای که شوری دریا هم،
برای نمک گیر کردنش
کــــافی نبود​

 

[Diako]

سردش بود ،
دلم را برایش سوزاندم
گرمش که شد،
با خاکسترش "نوشت"
خداحافظ​

 

[Diako]

زنــــدگــــی
شوخی بی نمکی است
کـــــه شـــورش را درآوردهـــ​

 

[Diako]

گاهی خوب است آدم بداند وقتش رسیده “دست بکشد” و “رها کند”
و قبول کند که جنگیدن بس است
گاهی باید بگذاری سرنوشت بیاید
روزگار خودی نشان بدهد و همه چی دست به دست هم دهد
تا اوضاع رقم بخورد و تو ساکت و سرد تنها ورق بخوری​

 

[Diako]

خسته ام از نوشتن
کاش بودی و میشد
شـ ِـ کـ ـ ـســ ــتـ ــ
این سکوتِ سنگین را​

 

[Diako]

هر فردی بهترین هم که باشد ؛
اگر زمانی که باید باشد، نباشد
همان بهتر که نباشد​

 

[Diako]

خاطرات خیلی عجیبن
گاهی اوقات می خندیم
به روزایی که گریه می کردیم
گاهی گریه می کنیم به
یاد روز هایی که می خندیدیم​

 

[Diako]

زخم که میخوری..
خوب مزه مزه اش کن..
حتماً نمکش آشناست​

 

[Diako]

برای کشتن یک پرنده نیازی به شکستن گردنش نیست
پرهایش را که بشکنی
خاطرات پرواز روزی هزار بار او را خواهد کشت​

 

[Diako]

همــه چــی داشــت خــوب پیــش مـــی رفــت
کــه یهـــو بــه خــودمــون اومــدیــم دیدیـــم بـــــزرگ شـدیــــم​