رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #41 گاهی وقت ها دلم میخواست میخوابیدم و در دوران دیگری بیدار میشدم..! #اریشماریا_رمارک آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #42 برای من که پُرم از فراق قصه نگو اگر کتاب تو باشی کتابخانه منم.... #سیدتقیسید آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #43 چه برایت بنویسم؟ که هرگاه خواستم برایت بنویسم، احساس کردم که قلبم از جایش کنده خواهد شد تا در سینه تو بنشیند. #غسان_کنفانی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
چه برایت بنویسم؟ که هرگاه خواستم برایت بنویسم، احساس کردم که قلبم از جایش کنده خواهد شد تا در سینه تو بنشیند. #غسان_کنفانی
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #44 من به تو مربوطم طوری که اندوه به شب طوری که صدای بنان به حاشیه غروب طوری که آن قناری زرد غمگین به شاملو بیآنکه هیچکدام دلیل قانعکنندهای داشته باشیم... #لیلا_کردبچه آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
من به تو مربوطم طوری که اندوه به شب طوری که صدای بنان به حاشیه غروب طوری که آن قناری زرد غمگین به شاملو بیآنکه هیچکدام دلیل قانعکنندهای داشته باشیم... #لیلا_کردبچه
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #45 بر باد میدهم همهی بودِ خویش را یعنی تو را به دست خودت میسپارمت باران بشو،ببار به کاغذ،سخن بگو وقتی که در میان خودم میفشارمت... #سیدمهدیموسوی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
بر باد میدهم همهی بودِ خویش را یعنی تو را به دست خودت میسپارمت باران بشو،ببار به کاغذ،سخن بگو وقتی که در میان خودم میفشارمت... #سیدمهدیموسوی
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #46 باید کسی را، پیدا کنم دوستم داشته باشد آنقدر که، یکی از این شبهای لعنتی آغوشش را، برای من و یک دنیا خستگی بگشاید هیچ نگوید هیچ نپرسد... #نزار_قبانی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
باید کسی را، پیدا کنم دوستم داشته باشد آنقدر که، یکی از این شبهای لعنتی آغوشش را، برای من و یک دنیا خستگی بگشاید هیچ نگوید هیچ نپرسد... #نزار_قبانی
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #47 شاید روزی بیآنکه نامت را بدانم با هم از خیابانی گذشتهایم و بیآنکه بدانیم؛ سایههایمان همدیگر را در آغو*ش کشیدهاند... #محمدعسکریساج آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
شاید روزی بیآنکه نامت را بدانم با هم از خیابانی گذشتهایم و بیآنکه بدانیم؛ سایههایمان همدیگر را در آغو*ش کشیدهاند... #محمدعسکریساج
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #48 نگرانم ولی چه بايد كرد عشق، دلواپسی نمیفهمد درد من،خط ميخی است عزيز درد من را كسی نمیفهمد... #یاسر_قنبرلو آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
نگرانم ولی چه بايد كرد عشق، دلواپسی نمیفهمد درد من،خط ميخی است عزيز درد من را كسی نمیفهمد... #یاسر_قنبرلو
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #49 عشقِ به انسان ، هر قدرتی را از پای در خواهد آورد ! خوشا روزگارانی که چشمها ، بر ل*بها حقِ اولویت داشتند ...! #حسین_پناهی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
عشقِ به انسان ، هر قدرتی را از پای در خواهد آورد ! خوشا روزگارانی که چشمها ، بر ل*بها حقِ اولویت داشتند ...! #حسین_پناهی
رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است. مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 1,963 پسندها پسندها 1,481 امتیازها امتیازها 223 سکه 64 1/16/24 #50 اینقدر به ما نگویید «بی احساس»؛ ما تمامِ ذوق هایمان، عشقمان و احساساتمان خرج یک نفر شد آن هم بُرد و رفت ... میگویید نه ؟ از خودش بپرسید... #علی_ذاکر آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
اینقدر به ما نگویید «بی احساس»؛ ما تمامِ ذوق هایمان، عشقمان و احساساتمان خرج یک نفر شد آن هم بُرد و رفت ... میگویید نه ؟ از خودش بپرسید... #علی_ذاکر