مضمحل

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع bahar...
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
نه سیگار به کار می‌آید...
نه گریه کفاف می‌دهد!
که دوای درد دلتنگی
مرگ است و مرگ است و مرگ!


"طاهره اباذری هریس"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جدایی چه چیزهایی که از من نگرفت و نبرد
کیلومترها امید
موهایی که شانه کردم
و آن دست‌هایی که فشردمشان...


" ناظم حکمت"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"من" زخم است.
"دوستت دارم" پانسمان،
خونی که می‌چکد...
یعنی مرهم خوبی نبوده ای.


"حمید جدیدی"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هرکس فقط وقتی که تنهاست می‌تواند آن گونه که خود هست باشد.
پس هرکس که تنهایی را دوست نمی‌دارد،
دوستدار آزادی هم نیست،
زیرا فقط در تنهایی آزادیم.


"آرتور شوپنهاور / ترجمه: محمد مبشری"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قلبی که کنج سینه‌ی من می‌زند تویی
من با غمِ تو از خود تو آشناترم


"اصغر معاذی"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سنگم
سنگِ سنگ
بی‌کم و کاست
و چنان در آغو*ش فشرده‌ام خود را
که رهایی را
گریزی جز شکافتن نیست


"منوچهر آتشی"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏پس از این
‏هر نور لطیفی که مرا لم*س کند
‏تو خواهی بود


"سیروس آتابای"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
هیچ گاه
نفهمیده‌ام
دوست داشتن چرا این همه
غم انگیز است؟
هیچ گاه
نمی‌فهمم
چرا می‌گویند
آدم‌ها با قلب هایشان عاشق می‌شوند
وقتی که من
همیشه عشق را
درگلویم احساس می‌کنم؟

"هستی دارایی"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
داغ جانسوز من از خنده‌ی خونین پیداست
ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است


"رهی معیری"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش نبضت را می‌گرفتم
و منتشر می‌کردم
تا دنیا به حال طبیعی‌اش برگردد


"شمس لنگرودی"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین