چطور مرگ یک شخصیت را غم‌انگیز‌ تر کنیم؟

"به نام او"

با سلام و عرض وقت‌بخیر.‌
همانطور که از اسم تاپیک مشخص است، در اینجا مطالب آموزشی کوتاه در رابطه با اینکه چگونه مرگ شخصیت را غم‌‌‌انگیز کنیم وجود دارد.‌ خوشحال میشم تا پایان مطالب همراهی کنید.‌


××اسپم ندهید××
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
^^ کشتن شخصیتی مهم موضوعی نیست که دست کم گرفته بشه. وقتی چنین اتفاقی می‌افته، ما نویسنده‌ها معمولا می‌خوایم خواننده واکنش احساسی قوی داشته باشه.
^^ یک توصیه‌ی رایج اینه: «اگه موقع نوشتنش گریه نمی‌کنی، خواننده‌ها موقع خوندنش گریه نخواهند کرد.»
این توصیه به بعضی‌ها کمک می‌کنه که بفهمن آیا مرگ رو غم‌انگیز نوشتن یا نه، اما به نویسنده‌ها دقیقاً نمی‌گه که «چطور» صحنه غم‌انگیز بشه.

^^ در این پست، درباره‌ی دلایلی صحبت خواهیم کرد که مرگ شخصیت رو غم‌انگیز می‌کنن.

▪︎1:
فقدان شخصی
این احتمالا واضح‌ترینه، و درکش هم آسون‌تره. خواننده ناراحت می‌شه، چون حس می‌کنه دوستش رو از دست داده. برای این‌که به چنین نقطه‌ای برسونیدش، باید شخصیتی رو که قراره بمیره هم دوست‌داشتنی کنید هم تسلی‌بخش (شاید یه پدربزرگ دوست‌داشتنی، یا شخصی با رابطه مادرانه/پدرانه یا کسی که انگیزه می‌ده). همچنین باید فعال باشه، یعنی قبل از مرگش با کارها و روش‌های بااهمیتی طرح داستان رو جلو ببره.

▪︎2:
تحمل درد دیگران
زمانی اتفاق می‌افته که ما ناراحت می‌شیم چون دیگران ناراحتن. تماشای بقیه‌ی شخصیت‌ها که به خاطر مرگ فردی محبوب عزاداری می‌کنن، می‌تونه دل آدم رو بشکنه.
دوتا تدبیر اصلی هست که غم‌انگیزترش کنه:
بازمانده به تنهایی با اندوهش دست و پنجه نرم کنه، یا تنها کسی باشه که با متوفی دوست بوده، یا تنها کسی که از مرگش خبر داشته.
راه دیگه اینه که شخصیت‌های مختلفی عزاداری کنن اما به روش‌های مختلف. این‌جور واقع‌گرایانه‌تره و باعث می‌شه اندوه هر شخصیت رو جداگانه حس کنیم. شخص فوت‌شده برای هر بازمانده‌ی غصه‌داری اهمیت خاص خودش رو داشته.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
▪︎3: فقدان استعداد/بی‌عدالتی
دقت کردید که آگهی‌های فوت می‌نویسن که کسی یه دانش آموز خوب یا کارمند زحمت‌کشی بوده؟ به خاطر اینه که وقتی می‌بینیم استعدادی از دست رفته، بیشتر ناراحت می‌شیم. همچنین اگه با حس بی‌عدالتی ترکیب بشه اثرش بهتره.
مثال اول: شخصیت X کلی تمرین شمشیرزنی کرده که بتونه به آرزوی دیرینه‌ش برسه. بالاخره کارش اونقدر خوب می‌شه که بتونه بهش برسه. بعد، توی راهش به قتل می‌رسه. حس فقدان با این احساس ترکیب می‌شه که اگه طرف زنده می‌موند چه شخصی می‌شد. به عبارت دیگه، شخصیت نمی‌خواست بمیره. هنوز رویا و آرزو داشته و هدف‌هایی که می‌خواسته بهشون برسه. برای رفتن آماده نبوده.
مثال دوم: شخصیت Y بالاخره نقشه‌ش رو برای از بین بردن شرارت تکمیل کرده. فقط یک ذره مونده تا به موفقیت برسه، و بیماری گریبان‌گیرش می‌شه و زنده نمی‌مونه. بدون اون، نقشه از هم می‌پاشه. غم و غصه دیگه صرفا به خاطر این نیست که خواننده دوستش داشته، یا به خاطر همدردی‌ای نیست که کسانی که خودشون شخصی رو از دست دادن، دارن، این غم همچنین به این دلیله که دنیا با شخصیت ناعادلانه برخورد کرده.

▪︎4:
عذاب کشیدن
معمولا این بهمون آرامش می‌ده که عزیزان‌مون قبل از مرگ رنج نکشیدن. این‌که بدونیم شخصیتی پیش از مرگ درد عظیمی داشته یا رنج احساسی زیادی کشیده، می‌تونه کنار اومدن با مرگ رو سخت‌تر کنه. همچنین می‌تونه حس بی‌عدالتی رو که در بخش پیشین بهش اشاره شد، تشدید کنه.

▪︎5:
قابلیت جلوگیری کردن
احساس گناه می‌تونه غم و غصه رو تشدید کنه. اگه شخصیت‌ها بفهمن محبوب‌شون می‌تونست زنده بمونه... اگه این کار رو می‌کردم... اگه اون کار رو نمی‌کردم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

HILDA

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,502
پسندها
پسندها
679
امتیازها
امتیازها
233
سکه
84
⊙1 نذارید پس از زندگی طولانی و پرباری از مرگ طبیعی بمیرن. خیلی‌ها اصلا فکر نمی‌کنن همچین پایانی غم‌انگیز هم هست.

⊙2
یکی از هدف‌های اصلی‌شون رو ناتمام باقی بذارید. هرچی برای انجام اون هدف مشتاق‌تر بوده باشن، غم‌انگیزتر می‌شه.

⊙3
بذارید با بقیه شخصیت‌ها ارتباط قوی داشته باشن.

⊙4
کاری کنید با عامل مرگ‌شون بجنگن. اگه تقلا کنن سرنوشت تلخ نهایی‌شون ناراحت‌کننده‌تره.

⊙5
وسط قوس شخصیتی بکشیدشون.

⊙6
خاکسپاری‌شون رو زیاد با جزئیات تعریف نکنید. توصیف زیاد و طولانی‌، غم رو پاک می‌کنه.

⊙7
کاری کنید برای نجات کسی که دوست دارن بمیرن.

⊙8
بذارید عشقشون با قلبی شکسته به بقیه تیم که در حال جنگیدن هستن بگه دست بردارن، چون دیگه «تموم شد.»

⊙9
بذارید حیوون خونگیشون دنبالشون بگرده.

آشنایان نزدیکی شاهد مرگ باشن و خودشون رو مقصر بدونن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین