نقد کاربر نقد رمان توکیو | حدیث و فاطیما

مشاهده فایل‌پیوست 62209
نام رمان : توکیو
نویسندگان: حدیث پورحسن، فاطمه یوسفی
ژانر: جنایی، معمایی

خلاصه:
آدم‌ها معمولاً علاقه‌ی چندانی به ریاضی ندارند، اما اکثرشون را*بطه‌ی صفر و اعداد رو می‌دونند. اون آدم هم توی زندگی من مثل صفر بود!
وقتی توی وجودم ضرب شد، یه جورایی شبیه به پایان من بود، توی چنین شرایطی فرقی نمی‌کنه که بزرگ باشی یا کوچیک وقتی ضرب بشی، همه‌ی زندگیت نابود میشه و کاخی که برای خودت ساخته بودی ذره ذره فرو می‌ریزه و کاری از دست تو بر نمیاد...
لینک رمان: https://forum.cafewriters.xyz/threads/18445/#post-183125
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

43565_2cd1f758b5974a1b1c7e9cda7c31847c.png

بسم‌تعالی
نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم.
خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛
?️قوانین ساب نقد کاربران

همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛
?️تاپیک جامع پرسش و پاسخ تالار نقد

نویسنده ارجمند شما نیز می‌توانید انتقادات، پیشنهادات و شکایات خود را در تاپیک زیر با ما به اشتراک بگذارید؛
?️تاپیک جامع انتقادات و پیشنهادات تالار نقد

یاحق
مدیرت تالار نقد
@شکارچیشکارچی عضو تأیید شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تحلیل و بررسی :رمان گروهی توکیو

( با سلام خدمت نویسنده‌های عزیزم٬ حدیث و فاطمه‌جان)

قبل از هر چیزی به عنوان یک شروع به سراغ ارائه‌ی نظراتم میرم .اگه از اول یعنی از بالا به پایین طبق پست‌ها در سایت شروع کنم٬ نظرم رو در مورد جلد بیان می‌کنم .جلد محتوای تصویری مرتبط و خوبی داره .یه هیولایی که پشت سر دختره و می‌خواد اون رو بخوره !در اصل این‌کار رو با تیکه تیکه کردن مغز و چهره‌اش شروع می‌کنه و هدفی جز گرفتن هویت دختر نداره ؛امّا مهم‌ترین نکته به جمله‌ی روی جلد مربوط می‌شه !هیولایی که پشت دختر هست٬ در واقع کسی هست که اون ازش انتظار همچنین کاری رو نداشته !چون داستان ژانر معمایی داره٬ خب٬ این معما از روی جلد آغاز می‌شه در ضمن بدلیل اینکه هنوز در اوایل رمان قرار داریم٬ نمی‌شه زود قضاوت یا پیش‌بینی‌اش کرد و اگه سوالی یا جوابی در ذهن ما به عنوان خواننده شکل بگیره٬ فقط یک فرضیه‌ست و چیزی بیش از این نیست .اما ژانر جنایی گره‌ی بعضی از معماها رو پیچیده‌تر می‌کنه ؛یعنی حتی شک و ظن ما رو به سمت کوچک‌ترین بخش های داستان می‌بره و در این بین٬ لازم هست که با دقت به همه چیز نگاه کنیم شاید جواب یکی از صد معما٬ داخل اشیاء یا حتی آدم‌های پیرامون آکینا یا همون هیوای داستان باشه .روند خوبی داره و خیلی خوب هم پیش‌روی می‌کنه ؛در نظر بیشتر به داستان‌های ژاپنی شباهت داره مخصوصا نوع داستان من رو یاد انیمه‌ی فرشتگان مرگ می‌ندازه .چون در برخی لحظات آکینا خودش رو مورد بازنگری‌‌های روانشناسی قرار میده و این یک برخورد عادی نیست .ویژگی‌هایی که مطرحشون کردم٬ همه‌ی ویژگی‌های داستان نیست .متن٬ نوشته‌ی خوبی داره ؛بالاخره دوتا نویسنده‌ی گل و با استعداد انجمن با پیشینه‌ی خوب بر روی اون کار می‌کنن .ولی موضوعی هست که ذهنم رو درگیر کرده به طوری که اگه بیانش نکنم٬ نمی‌تونم به ادامه داستان فکر کنم .در واقع داستان حیطه‌ی خوبی داره ولی نمی‌تونم منطقم رو با جریان داستان منطبق کنم .گویی که با داستانی با ژانر تخیلی مواجه‌ام و بر روی یک سری از واقعیت‌ها پا گذاشته و منطق رو ازبین برده ! دست و بالم رو در خصوص اندیشیدن به جزئیات دیگر متن بسته و اجازه‌ی وارد شدن به باورهای نوشته رو نمیده .این چیزیه که حس کردم و بنظرم آکینا خودش شخصیتش و داستانش رو بدست گرفته و اون رو پیش می‌بره .می‌ترسم از مسیر داستان پرت بشم و مثل بقیه نتونم در لذتی که از خوندن اون خواهم داشت٬ سهیم باشم .پس یا باید باور کنم که تخیل در این داستان نقش بسزایی داره که منطق وقایع رو بهم می‌زنه یا باید کورکورانه به ادامه‌ی مسیر نگاه کنم که شاید در بقیه‌ی بخش‌ها٬ واقعیت‌ها رو بیشتر از تخیل ببینم و اونا رو باور کنم . این بحث شاید از جزئی‌ترین قسمت‌ها حس شده که بنظر جدی و مهم نمی‌اومدند .مثل این قسمت سوختگی بدن آکینا که با در نظر گرفتن منطق باید هیچ حس لامسه‌ای نداشته باشه ولی در داستان طوری دیگر بیان شده که گویا پذیرفتن آن با واقعیت٬ غیر منطقی‌ست .در کل زیبا بود٬ زیبا هست٬ زیباتر خواهد شد !هنوز هم جا برای بهترین‌ها هست پس دیر نیست و من حتما منتظر اون خواهم موند .

۱۴۰۰/۵/۵
فاطمه مقدسی

تحلیل شده توسط یک دوست
 
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین