❤ عـــــــشــــــق ❤

و عــــشــــــق
پزشک حاذقی است
که نسخه ی تمام درد هایم را
لابلای موهای تو پیچید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در سایه ی یک نگـــاه
گاهی می توان دمی آسود
در جاری یک صـــدا
گاهی می توان غرق بودن شد
در حجم بودن عـشــق
گاهی می توان هیچ شد
در اوج یک آسمان مـهـــر
گاهی می توان از هزاران قله گذشت
می توان در هجوم تمام هستها نیست شد
و در برابر تمام نبودنها به یک بـــودن بالید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق
همین خنده های ساده توست
وقتی بـا تمـام غصه هایت میخنـدی
تـا من از تمـام غصه هایـم رهــا شوم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عـشـق یـعـنـی
بـــرای رسـیـدن بــه هــم
چـالـه چـولـه هـای راه رو بـا هـم پـر كـردن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق
یعنی در تو من معنا شوم
عشق
یعنی با تو من دریا شوم
عشق
یعنی قطره ای بر گل نشست
عشق
یعنی مهر تو بر دل نشست
عشق
یعنی سیب سرخ انتظار
عشق
یعنی بی تو ، من امری محال
عشق
یعنی یک سبد بوی بهار
عشق
یعنی بیقرار بیقرار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خیلی کوچیک بودم
نمی دونستم " عشق " چیه
فقط می دونستم وقتی اون توی کوچه است
من هم باید تو کوچه باشم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
و عشق یعنی
غمی عمیق اما بسیار عزیز ...
آیا تـــو تا به حال غم ِ عزیز ِ کسی بوده ای ؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ای عشق ...
به دستت می سپارم اختیارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از عطر بهارنارنج های حیاط مان
نویدی از عشق می رسد!
به گمانم خوشبختی ،
اینبار پشت در خانه ماست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بود و نبود عـــــــشـــــق
تفاوت نمی کند .
دل را
برای تنگ شدن ، آفریده اند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین