چند روش برای آغاز جذاب رمان و داستان

[HILDA]

|| ممنوعه‌ها هنگام آغاز داستان.

◇♡ افتتاحیه ایستا نباشه.
فلانی فکر می‌کرد که چه بعد از ظهر سختی داشت...××

◇♡ داستان بلافاصله به گذشته برنگرده حداقل نه در زمانی که داستان در زمان حال جا نیفتاده.

◇♡ داخل افتتاحیه داستانتون زیاد شخصیت نیارین چون زیاد بودن اسم ها خواننده رو گیج می‌کنه.

◇♡ خواننده رو در فصل اول با ژانر رمان آشنا کنید.

◇♡ رمان رو با خواب و رویا شروع نکنید، طوری که معلوم بشه تمام اتفاقاتی که خواننده در آغاز خونده فقط خواب بوده.

◇♡ داستان رو با یک مشکل یا تغییر شروع کنید. نه این که زندگی ساده و معمولی رو توصیف کنید.

{مثال}
در تاریک‌ترین و نکبت‌بارترین ساعت شب بود که مردگان به حیات بازگشتند و مثل ملخ‌هایی غول‌پیکر به روستای پلسکنری هجوم آوردند...
{زام-بی اثر دارن شان}

​

 

[HILDA]

■■ یک حقیقت اشتباه!

•° بعضی نویسنده‌ها باور دارن هرچی شروع خارق‌العاده‌تر باشه، شانسشون برای جذب خواننده بیشتره.×

•° اما اگر ادامه‌ی داستان به اندازه‌ی شروع بی‌نظیرش جذاب نباشه، خواننده ناامید می‌شه.

•° اگر شروع داستان با شگفت‌آورترین و بحرانی‌ترین قسمتش باشه، در ادامه حتما جذابیتش کم می‌شه.

•° پس چی‌کار کنیم؟
~ بهتر اینه که شروع جذاب باشه؛ ولی نوید یه ادامه‌ی جذاب‌تر رو بده.
~ انگار یواشکی به خواننده می‌گید: «ادامه بده، چیزهای خیلی جالب‌تری دارم که بگم...»

​