آموزش کارگاه آموزش نقدنویسی | جلسه هفتم

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
به‌نام‌کردگار‌هفت‌آسمان
ضمن سلام و عرض وقت بخیری خدمت منتقدان عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه و برای شروع جلسه هفتم کارگاه آماده باشین.
***
همون‌طور‌ که می‌دونین در این جلسه به مورد زیر می‌پردازیم
۱. بررسی صدای روایت

✅ اگر که آماده‌این در نظرسنجی تیک کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این مبحث در جزوه به شما معرفی نشده و در نقد هم‌ آنچنان بهش نیاز ندارید! اما لازم هست که به عنوان منتقد به مبحث صدای روایت مسلط باشید.

⚜صدای روایت = شیوه روایت!!

شاید برایتان سوال بشود که صدای روایت چیست!؟
صدای روایت به فرد یا وسیله‌ای که به کمک زاویه دید ان داستان را روایت می‌کند؛ گفته می‌شود.
در واقع به طریقه انتقال داستان، صدای روایت می‌گویند!

درنظر داشته باشید که امکان دارد طریقه انتقال یک فرد باشد یا یک‌ شی!

در ادامه خواهید دانست که حدودا چهار صدای روایت به شرح زیر دارید.
⭕سیال ذهن(سیلان آگاهی)
⭕صدای شخصیت
⭕صدای نامه‌نگارانه
⭕صدای سوم شخص(نامحدود و محدود)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
?سیال ذهن

سیال ذهن یکی از شیوه‌های خاص و کهن روایت است.

همچنین سیال ذهن، سیلان آگاهی نیز نامیده می‌شود.
جریان سیلان آگاهی یا سیال ذهن روایت تفکرات کارکتر است.
از ویژگی‌های آن می‌توان پرش‌ زمانی، توصیفات نامرتبط و مرتبط، بهم ریختگی دستورات ادبی و تبعیت از زمان ذهنی شخصیت اصلی است.
سیلان آگاهی درواقع در برگیرینده افکارات درونی کارکتر است که به صورت مونولوگ‌ و گاها دیالوگ بوده که تنها توسط افکار کارکتر بیان می‌شود و لزومی نیست باقی کارکتر‌ها ان را بشنوند(دیالوگ)
?تعریف ساده شده: پرداختن به ذهن و ذهنیات شخصیت‌های داستانی

معمولا سیال ذهن‌ به کمک زاویه دید اول شخص بوده؛ اما نویسندگان شیوه‌های متعددی برای ارائه تفکرات درونی شخصیت استفاده کرده‌اند.
به طور مثال با کمک زاویه دید اول شخص و سوم‌ شخص
و حتی تکنیک‌های که عبارتند از تک گویی درونی مستقیم، تک گویی درونی‌ غیرمستقیم، دیدگاه دانای کل و حدیث نفس.
(نیازی نیست بیشتر از این راجبش بدونید)


⭕مثال سیال ذهن
عجب! گرمه‌پاییز هم رد شده؛ سرده‌پاییز شده، که من شاید دو سه تایش را بیشتر نبینم.

شاید هم آخریش باشد این پاییز که حالا می‌بینم و بهتر، و دارد می‌رود.
روجا که رفته باشد برای همیشه از خانه‌مان و آدم اصلاً حواسش نیست که تابستان می‌رود، پاییز می‌رود، زمستان می‌آید و درخت بهتر از آدم حواسش است، برگش می‌ریزد، چون حواسش هست، زیتونش می‌رسد، چون حواسش هست…

(دل دلدادگی، شهریار مندنی‌پور، ۲۵۲–۲۵۴)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین