[ نـامــه هـای عـاشـقـانــه ]

بـــیا بــا هــم کــارهــای عــادی انجــام دهیـــم . . .

مـــثلا . . .

مـــن خـــواهش کنـــم . . .

تـــو نــــروی

مــن خــواهش کنــم . . .

تـــو بـــمانــی

مـــن خـــواهـــش کنـــم . . .

تـ ــــو . . .

امــــا همیشـــه کــارهــای غیــر عـــادی را دوســـت داشـــته ای

مـــانــند دوســـت نــــداشـــتنِ مـــن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دنـيـا آن قـدر هـا هـم کـوچـک نـيـسـت

کـه بـتـوانـی صـداهـا را بـه خـاطـر بـسـپـاری

و يـادت بـمـانـد کـه در کـدام خـيـابـان،

روی کـدام درخـت

پـرنـده*ای غـمـگـيـن مـی خـوانـد . .

نـه، دنـيـا کـوچـک نـيـسـت

وگـرنـه مـن هـر روز نـشـانـی خـانـه*ات را گـم نـمـی کـردم

و لـابـه*لـای سـطـرهـای غـمـگـيـن زنـدگـی

بـه دنـبـالِ دسـت*هـای تـو نـمـی گـشـتـم . . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه کسی هست که بهانه ی دلتنگی آدم شود
حتی اگر پاییز نباشد
حتی اگر بوی باران وصدای باران از پشت پنجره ،هوایی ات نکرده باشد
حتی اگر موسیقی یا آهنگ خاصی ،دست نگذاشته باشد روی نقطه ضعف دلت...
حتی اگر نوشته ای،متنی ،شعری،با احساساتت بازی نکرده باشد...
بعضی دلتنگی ها مهمان دائمی قلب آدمند...
دوست داری بغلشان کنی...
چسبیده باشند به فکرهایت...
دوست داری بهانه ی بغضهایت شوند...
چشمهایت را مهمان باران کنند...
بعضی دلتنگی ها روز وشب ندارند
عصر جمعه نمی خواهند...
همیشه حی وحاضرند.
سکان دار قلبت می شوند...
از طوفانها وهراسها عبورت می دهند...
به ساحل ِآرام دوستت دارمهایت پیوندت می زنند
به آغو*ش امن عاشقانه هایت ...
به عطر خاطره هایت...
به چشمهای قشنگ جا مانده توی قابهایت
اعتیاد به این دلتنگیها، خانمان سوز نیست...
روح نواز است...
لذت دارد...
باید دائم الخمرشان باشی...
کیف کنی...مس*ت شان شوی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مـن هـرگـز نـخـواسـتـم از عـشـق افـسـانـه ای بـيـافـريـنـم،

بـاور کـن

مـن مـی خـواسـتـم کـه بـا دوسـت داشـتـن زنـدگـی کـنـم

کـودکـانـه و سـاده و روسـتـايـی . .

مـن از دوسـت داشـتـن فـقـط لـحـظـه هـا را مـی خـواسـتـم

آن لـحـظـه ای کـه تـو را بـنـام مـی نـامـيـدم . .

مـن هـرگـز نـمـی خـواسـتـم از عـشـق بـرجـی بـيـافـريـنـم،

مـه آلـود و غـمـنـاک بـا پـنـجـره هـای مـسـدود و تـاريـک . . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عـشـق
چـيـز عـجـيـبـی سـت
وقـتـی از مـن
ديـكـتـاتـوری مـی سـازد ، زود رنـج
كـه تـنـهـا تـو را
انـحـصـاری مـی خـواهـد

از تـو
نـازك دلـی
كـه اشـك مـرا
تـاب نـمـی آورد . .

عـشـق چـيـز عـجـيـبـی نـيـسـت
شـايـد

امـا
مـن و تـو
عـجـيـب ،
عـاشـق شـده ايـم .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
50 سـال بـعـد

مـن بـا دسـتـي لـرزان

تـو بـا گـيـسـی سـفـيـد

ايـن روزهـا را

حـسـرت خـواهـيـم خـورد

کـه چـرا در مـه مـانـديـم

بـا ابـرهـا بـازی کـرديـم

سـردمـان شـد

ولـی گـرم نـکـرديـم

رويـای مـا شـدن را . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آقای پست چی !
اگر قصد کرده ای که این نامه های از آب گذشته را...
این دست نوشته های از صمیم دلم را...
این دلتنگیها که نه شوقهایم را می توانم ضمیمه اش کنم ،نه اشکهایم را... به مقصد برسانی...
باید بگویم ات که راه سخت است و دور...
که نه دستت به دامن دریا خواهد رسید...
نه گستره ی افق...
نه ارتفاع علاقه ...
باید بگویم ات که نه دست ِمنتظری در راه نشسته نه چشم مشتاقی...
بیا و مُهر برگشتت را بگذار تا دلم قرص شود که دلتنگیهایم جای دوری نمی روند...
که گم نمی شوند میان راه وبیراهه...
که همین یک بار،بدون تردید، ایمان یافته ام که،هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است...!!
متلاطم
تنها
بیکران

کاش اقیانوسی نبودم پنجه کشان بر ساحل !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قـایقــــی مـی خـواهــــم

انــــــدازه ی مـن و تـــــــــــو

و دریـایـی تـا ابـــــدیّـت جـاری...

همــــــــــــــــــــین

تنهـــــا همیـن بـس اسـت ،

بـرای یـک عُمــــــر

عـاشقـــانـــــه زیستـن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نمی دانـــــم باور می کنی یا نـــه

مــن از این زنــــدگی چیـــزهــــای زیـــادی نخـــواســته بـــودم. . .

تنـــها نــگاهـــت را . . .
غــمــــت را . . .
دلــــواپســی هــایــت را می خواســـتم . . .

چگـــونه مــی شـــود
کسی را دوســت داشت
اما تــــرک کـــرد؟!
اصــلا مگــر می شـــود. . .؟!

باورکــــــن

مـــن ســطر بــه سطـــر این شعـــر را گریســـته ام

تــا توانســـتم آن را بر کاغــذ بیــاورم

من از این زندگی

چیزهـــای زیادی نخواســـته بـــودم

جــز" تــــــــو "
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دسـتان تــو

آغــاز است

براي ديوانگــي مـن

دستـان تــو

امنيـت است

براي بــي قراري هاي مـن

اجابــت است

براي دعـاي نيمــه شـب

آرامـش است

براي بغـض هاي بــي وقت مـن

دستـان تــو

حـرف است

ميـان سكــوت من

دستـان تـو

فهميــدن است

فهميــدن ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین