- نویسنده موضوع
- #11
چگونه به کسانی که در ردیفنوازی متبحر نیستند، این فرصت داده میشود که خودشان را ردیفنواز حرفهای و استاد معرفی کنند؟ در این بین چرا اساتید برجسته ردیفنوازی ساکت میمانند؟
من خودم در مجموعه ردیفآوازی «فراز و فرود» به ٦٩٥ گوشه آوازی اشاره کرده و همه اینها را خواندهام. مجموعه «فراز و فرود» حاصل ١١سال تلاش من و برادرم، حسین گلپایگانی است. این مجموعه توسط حوزه هنری منتشر شد تا چراغ راهی برای جوانهایی باشد که میخواهند در مسیر موسیقی حرکت کنند و راه خود را گم نکنند. یک زمانی در دانشگاه تهران برنامهای گذاشتم و همه کسانی که در ردیف مدعی بودند را به اسم به آن جا دعوت کردم. همهشان هم با من رفیق بودند و هیچ مشکلی هم بین ما وجود نداشته و ندارد. قصدم این بود که فقط مطمئن شوند خیلی هم چیزی از ردیف نمیدانند. به آنها گفتم که شما اگر چیزی از ردیف میدانید، ٢ گوشه از این گوشهها را بخوانید یا بنوازید. گفتم اگر این کار را بکنید، یکمیلیون تومان از جیب خودم به شما میدهم! یک عده که ترسیدند و نیامدند و مابقی که آمدند هم نتوانستند این کار را انجام دهند. فقط میخواستم روشن شوند که چیزی از ردیف نمیدانند. شبپره که نمیتواند بحث آفتاب کند! شبپره از ترس آفتاب، روزها قایم میشود و شبها بیرون میآید. این آدمها مثل شبپره هستند. من یک قطعه در گوشه راستپنجگاه خواندم که آن را دوبله کردند و در جشن هنر شیراز گذاشتند. یک آقایی آمد همان قطعه را با ساز نواخت اما انگار که به پیکره اثر من آتش زد، چون آن آدم اصلا محیر، خجسته و گاه و بیگاه نمیدانست. آدمی باید این کار را انجام بدهد که چیزی از آن میداند. الان آقای برومند خیلی خوب ساز میزند اما ایشان کنار نشسته و عدهای روی کار هستند که مهارت لازم را ندارند. خوشبختانه الان جوانهای مستعدی در موسیقی پا گرفتهاند اما این جوانها باید حمایت شوند. هنوز هم آدمهایی امثال یحیی تارساز، فرهنگ شریف و پرویز یاحقی وجود دارند. آنها اگر با سیاست غلط آدمها مواجه نشوند، میتوانند به درد موسیقی کشور بخورند اما اگر قرار باشد از جوانان پولی گرفته شود و کسی هم کمکشان نکند، به بیراهه میروند و نتیجه چیزی میشود که هماکنون میبینیم.
من خودم در مجموعه ردیفآوازی «فراز و فرود» به ٦٩٥ گوشه آوازی اشاره کرده و همه اینها را خواندهام. مجموعه «فراز و فرود» حاصل ١١سال تلاش من و برادرم، حسین گلپایگانی است. این مجموعه توسط حوزه هنری منتشر شد تا چراغ راهی برای جوانهایی باشد که میخواهند در مسیر موسیقی حرکت کنند و راه خود را گم نکنند. یک زمانی در دانشگاه تهران برنامهای گذاشتم و همه کسانی که در ردیف مدعی بودند را به اسم به آن جا دعوت کردم. همهشان هم با من رفیق بودند و هیچ مشکلی هم بین ما وجود نداشته و ندارد. قصدم این بود که فقط مطمئن شوند خیلی هم چیزی از ردیف نمیدانند. به آنها گفتم که شما اگر چیزی از ردیف میدانید، ٢ گوشه از این گوشهها را بخوانید یا بنوازید. گفتم اگر این کار را بکنید، یکمیلیون تومان از جیب خودم به شما میدهم! یک عده که ترسیدند و نیامدند و مابقی که آمدند هم نتوانستند این کار را انجام دهند. فقط میخواستم روشن شوند که چیزی از ردیف نمیدانند. شبپره که نمیتواند بحث آفتاب کند! شبپره از ترس آفتاب، روزها قایم میشود و شبها بیرون میآید. این آدمها مثل شبپره هستند. من یک قطعه در گوشه راستپنجگاه خواندم که آن را دوبله کردند و در جشن هنر شیراز گذاشتند. یک آقایی آمد همان قطعه را با ساز نواخت اما انگار که به پیکره اثر من آتش زد، چون آن آدم اصلا محیر، خجسته و گاه و بیگاه نمیدانست. آدمی باید این کار را انجام بدهد که چیزی از آن میداند. الان آقای برومند خیلی خوب ساز میزند اما ایشان کنار نشسته و عدهای روی کار هستند که مهارت لازم را ندارند. خوشبختانه الان جوانهای مستعدی در موسیقی پا گرفتهاند اما این جوانها باید حمایت شوند. هنوز هم آدمهایی امثال یحیی تارساز، فرهنگ شریف و پرویز یاحقی وجود دارند. آنها اگر با سیاست غلط آدمها مواجه نشوند، میتوانند به درد موسیقی کشور بخورند اما اگر قرار باشد از جوانان پولی گرفته شود و کسی هم کمکشان نکند، به بیراهه میروند و نتیجه چیزی میشود که هماکنون میبینیم.
آخرین ویرایش توسط مدیر: