- نویسنده موضوع
- #51
نمیداند دل تنها میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریهام فهمید مدتهاست مدتهاست
بهجای دیدن روی تو در «خود» خیرهایم ای عشق
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست
جهان بیعشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل
تحمل میکنم هرچند جانکاهاست و جانفرساست
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست...
#فاضل_نظری
?ضد/ #تکرار
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریهام فهمید مدتهاست مدتهاست
بهجای دیدن روی تو در «خود» خیرهایم ای عشق
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست
جهان بیعشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل
تحمل میکنم هرچند جانکاهاست و جانفرساست
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست...
#فاضل_نظری
?ضد/ #تکرار
آخرین ویرایش توسط مدیر: