شب ، بی تو طولانی ست
من ، بی تو بی طاقتم
نشانی ِ پنجره ام را
از ماه بگیر
جاده ی بیداری ام را نشانه برو
شاید پلک هایم
توان ِ عبور ِدوباره ی انتظار را داشته باشند ..
بگذریم
بگذار باز ، بازگردیم به دل های خودمان
در قلب ِ ذره ذره ی ایمانم
هزاران هزار وعده ی دیدار ِ توست ..
زمزمه کنان ؛
او می آید ، می آید
تا زمستان را دور بزند
و دست هایت را
بهاری دوباره ببخشد..