دلنوشته ♥ دلنـوشـتـه هـای ♥مــحـمـد مـرکــبـیـآن♥

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
نزدیک نیا!



می خواهم



رویایم بمانی ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یک قدم مانده

شمع های نیم قرن را

روشن کنم !

روزنامه

از داستانی حرف می زد

که هیچ همسایه ای

چیزی از آن

نشنیده بود !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به او رفته ام

کلاهِ انگلیسی

کتِ انگلیسی

و مُدام

سنگفرش ها را می شمارم

راستی

آخرین بار

کِـی آنجا بودم ؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دیر آمدید

کهکشان را حراج کردند !

جایی برای ستاره ای نیست !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بـه تـو رفـتـه انـد اشـکـــ هـایـم

وسـواس دارنـد

مـبـادا بـبـارنـد از چـشـمـان ِ مـن و

بـه گـونـه هـای تـو نـشـیـنـند !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مـــــــــــــن

بـر دسـتـانـش پـشـیـمـانـم

و بـر شـعـرِ شـکنـجـه ی تـو

کـه از یـاد رفــت !...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بـانـوی هـمـسـنـگـر

تـمـامِ سـنـگـرهـا خـالـی سـت

بـیـدار شـو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تـــــــــــــو

آخـریـن بـودی

کـه شـعـر شـدی

کـه شـعـر مـانـدی

جــُــز

نـگـاه ِ مـن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی شاعر می شوی

داستان هایت هم

بوی شعر می دهند

بوی عطر ِ یاس

و شاعرانگی ِ دوری

که هیچ داستان نویسی

خاطره ی خوبی از آن ندارد !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اولین هم آغوشی ِ من با تو

می رسد به قرن های دور

سالهایی که هنوز خالی اند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین