D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #361 کنــارِ اسمــت ستــاره مـی زنــم کـه شـاید نقـش ِ صـورتـت پیـدا شـود. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #362 از دست های تو کارهای خارق العاده ای بر می آید همانجا که هستی، بمان اجازه بده شعرها از من برایت بنویسند اجازه بده برایت بخوانم، تا چه اندازه از بَدوِ دوست داشتنت پیراهنِ فصل ها زیباتر شده است. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
از دست های تو کارهای خارق العاده ای بر می آید همانجا که هستی، بمان اجازه بده شعرها از من برایت بنویسند اجازه بده برایت بخوانم، تا چه اندازه از بَدوِ دوست داشتنت پیراهنِ فصل ها زیباتر شده است.
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #363 در فاصله ی پیشانیِ تو تا سایه ات جنگلِ سبزی ست که پرنده های من آنجا آرام می گیرند. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #364 هر بار که او بر نقطه ای از سایه دست می گذارد سایه خیز برمی دارد و آن را با دستکشی می پوشاند. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #365 او را چگونه می خواهی : با تو باشد وُ به دیگری فکر کند یا با دیگری باشد وُ به تو فکر کند ؟ آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #366 شبیهِ انسانی که در خواب، می بیند دیوی ست که خواب می بیند انسانی ست در خواب. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #367 چیزی از او بر کاغذ نمی نویسد خود را پرت می کند، در او کاغذی پس از کاغذی دیگر. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #368 من را بیشتر از همه دوست خواهی داشت : ناپدید می شوم وقتی دستت را از روی من برداری. دستِ تو دستِ ناپیدایی ست. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
من را بیشتر از همه دوست خواهی داشت : ناپدید می شوم وقتی دستت را از روی من برداری. دستِ تو دستِ ناپیدایی ست.
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #369 حرف هایت را شنیدم، سنگین تر از آنها نگاهم بود در ردیفِ فوقانیِ کتابخانه کشیدمش به زور تا کفِ اتاق خورد به در خورد به پایه ی تخت خورد به دیوار پرتَش کردم بر سقف. از حرف های تو وُ نگاهم سنگین تر، خودم بودم ملحفه را کشیدم وَ از مدار زمین خارج شدم. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
حرف هایت را شنیدم، سنگین تر از آنها نگاهم بود در ردیفِ فوقانیِ کتابخانه کشیدمش به زور تا کفِ اتاق خورد به در خورد به پایه ی تخت خورد به دیوار پرتَش کردم بر سقف. از حرف های تو وُ نگاهم سنگین تر، خودم بودم ملحفه را کشیدم وَ از مدار زمین خارج شدم.
D Diako کاربر خبره کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 16,928 پسندها پسندها 5,977 امتیازها امتیازها 463 سکه 594 1/16/24 #370 عشق، خاکِ لباس اش را می تکاند وَ انگشتانم را به دستانت جوش می دهد با عینک دودیِ بزرگی بر صورتش آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24