دلنوشته ♥ دلـنوشـتـه هـای حـسـیـن حـیــدری ♥

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دو تـا چیــز که وجـودشون کنــار هم خطرنـاکه بگو.

مث سنــگ و شیشــه..

: مــــن و تــــو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قاتـِـل شدن اینـقـدام سخــت نـیســت

همیـــن که از دلــِـت بیرونـــش کنـــی

کـُـشتیــش. . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بغضـــم را پنهــــان مـی کنـــم


میــــان گیســــوان تـــــو ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گفتـــ می ترســم

راستــش منــم می ترسیــدم

اما تصمیمــمونــو گرفتــه بودیــم

گفتـــ اول مــن بعــد خــودت

گفتـم باشــه

نگـام کــرد

: بــزن

زدم

و الان که اینجــام اومــدم خودمــو معرفــی کنــم

سرکار من یه نفـــر رو کشتــــم..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
« هزار بــار دیگــر هم سقوطـــ کنــم باز هــم اوج می گیــرم »

عقــاب زخمــی همیـن ها رو می گفــت که

« تــق »

دمــت گــرم ! زدیــش..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میگم دیوونه

میگه دیوونه ی توام

می خندم

میگه دیوونه

میگم تو دیوونم کردی

می خنده

می خندیـــــم . . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در را بـاز کـردم و مثـل همیشــه جـای همیشـگـی نشســتم

مثـل همیشــه آمـد و گفـت : چـی میــل داریـد ؟

مثـل همیشــه گفتـم همــان قهـوه ی همیشگــی . بـدون شکــر

داشتــم به تــو فکــر می کــردم

مثــل همیشـه تنهـــــا بـودم ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هــه !

دنـیـا بـا ایـن مـسـخـره بـازی هـاش !

مـثـه ایـنـکـه دسـت و پـاتـو بـبـنـدن و قـلـقـلـکـت بـــِـدَن

اونـجـاس کـه نـمـی دونـی بـایـد بـخـنـدی یـا گـریـه کـنـی !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ساعت روی دیوار

ساعت روی میز

ساعت دستم

و حتی ساعت گوشه ی این صفحه

همگی یک حرف دارند

ثانیه ها بدون تو میگذرند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بـیـا دزد و پـلـیـس بـازی

مـن قـلـبـتـو مـی دزدم

تـو هـم اگـه تـونـسـتـی پـسـش بـگـیـر !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین