در حال تایپ داستان کوتاه مثلث زمان | Mahdi_M کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Mahdi_M
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
به نام خدا
نام داستان: مثلث زمان
نام نویسنده: Mahdi_M
ناظر: @Lucifer
ژانر: علمی تخیلی
خلاصه: زمانی که ما زندگی معمولی خودمون رو ادامه می‌دیم، اون‌ها تو تاریکیِ شب محو می‌شن و اشتباهات گذشته و آینده‌‌ی ما رو درست می‌کنن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
43101_04a96c11517b69a8363b6de81d500ccc.jpeg


نویسنده عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان ، برای منتشر کردن داستان‌کوتاه خود، خواهشمندیم قبل از تایپ داستان کوتاه خود، قوانین زیر را مطالعه بفرمایید.

قوانین تایپ داستان کوتاه

و زمانی که داستان‌کوتاه شما، به پایان رسید، می‌توانید در این تاپیک اعلام کنید تا بعد از بررسی و مُهر صلاحیت، داستان‌کوتاه شما به روی صحفه‌ی سایت برود.

تاپیک جامع اعلام تایپ داستان کوتاه

|مدیریت‌بخش‌کتاب|​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میشل

مثل همیشه پشت پنجره ایستاده بودم و رفت و آمد آدم‌ها و ماشین‌هاشون رو تماشا می‌کردم؛ تا شاید یک روز ماشین پدرم رو ببینم که جلوی خونمون توقف کرده.
مادرم میگه اون هیچ وقت بر نمی‌گرده، اما با اینکه یک سال گذشته من هنوز امیدوارم که برگرده!
کم کم آدم‌ها به خونه‌هاشون میرن و دیگه کسی توی خیابون نمی‌مونه، چشم‌های من هم بسته می‌شن و به خواب فرو میرم.
ساعت زرد رنگ اتاقم به صدا در میاد، به سختی از جام بلند می‌شم، صورتم رو می‌شورم و مسواک می.زنم، لباس‌هام رو عوض می‌کنم؛ به اتاق مادرم میرم، هنوز خواب هست.
برای اینکه بیدارش نکنم آروم از اتاق خارج می‌شم و صبحونه نخورده از خونه بیرون می‌زنم.
به طرف مدرسه حرکت می‌کنم، چون مدرسه فاصله کمی با خونمون داره مسیر رو پیاده طی می‌کنم.
بعد از مدتی به مدرسه می‌رسم و وارد کلاس می‌شم.
همه مشغول حرف زدن هستند؛ آلیس به طرفم میاد و از من می‌خواد برای امتحان ریاضیات پس فردا بهش کمک کنم.
روی صندلی می‌شینم و گریس ب*غل دستیم شروع می‌کنه به صحبت درمورد بازیگر مورد علاقش، البته آلیس هم همراهش هست و دست از صحبت نمی‌کشه.
بقیه بچه‌ها هم هر کدوم یه جور هستند؛ وید مثل همیشه ساکت هست، مایک نقاشی می‌کشه، مونیکا غر می‌زنه، جاستین هم بلند بلند درس می‌خونه، برندا و تیم هم ساکت نمی‌شن.
آقای کوپر معلم تاریخ بالاخره وارد کلاس می‌شه و خوشبختانه همه ساکت می‌شن؛
من هم طبق عادت، توی تمام مدت کلاس به یه چیز فکر می‌کنم... این‌که کلاس کی تموم می‌شه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین