خردهها بینهايتند
برای حتی یك بار نفس کشیدن در نوری بیمرز
خردههای کوچکی که دورمان را گرفتهاند
و هیچ گریزی از آنها نیست
در تاریکی در میيابيم
که کمتر از بودنمان خلق شدهايم
برای گفتن هیچ
برای فریاد زدن زندگیهايی که به آن وابستهایم
شاعرها؛
اهل جنگ و دردسر نیستند.
خیلی که از دستت دلخور باشند،
روی یک کاغذ مینویسند «تو»
و مچالهاش میکنند.
یا دیگر هیچگاه به شعرهایشان
راهت نمیدهند.