|✖ ضـَـرَبــانِ مَعکـــ♥ـــوس✖|

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
يك نفر بيايد و تمام كردن را يادمان دهد!
نقطه گذاشتن و سرِ خط رفتن را
ما اسطوره هايى از نسلِ رابطه هاى بى سر و ته ايم
كم و بيش همه ى ما،
يك رابطه معلق را تجربه كرديم...
نه دلِ كندن داشتيم،
نه توانِ ماندن...
نه دوستش داشتيم و
نه طاقتِ با ديگرى ديدنش را
به خودمان كه آمديم؛
ديديم شيرين ترين لحظه هاى زندگىِ مان را
داديم براىِ آدمى كه بعدترها بى لياقتى اش را ثابت كرد
يك نفر بيايد و
الفباىِ تمام كردن را يادمان دهد!
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
كسى كه منتظر ميماند تا انتخاب شود،
هيچوقت خوشبختى را تجربه نخواهد كرد!
براى خوشبخت شدن بايد جسور بود و
دل را به دريا زد!
اصلاً بايد هرچه در اين دلِ لعنتى ميگذرد را بريزيد بيرون!
نهايتش اين است؛
زندگي ات را با "اي كاش" ها پيش نميبرى....
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شما را به خدا قسم!
فكرى به حالِ دوستى هاى معمولى تان بكنيد؛
يك تنه دارد گند ميزند به تمام روابطِ بَشَرى...
هر كس را ميبينى اطرافش آلبومى از دوستهاى معموليست.
هر كدام را براى موضوعى انتخاب و روزگارشان را سپرى ميكنند...
خيلى از آنها كه قرار بود فقط برادرتان باشند آمدند شما را تمام و كمال فتح كردند و رفتند...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همين؟
بيايى و بزنى و بروى و ببخشيد؟!
نه جانم!
با يك كلمه
هيچ چيز مثلِ اولَش نميشود
بايد وجود داشت
بايد ماند و جبران كرد
"ببخشيد" را همه بلدند؛
مثلِ نقل و نبات به زبان مى آورند...
چيزى كه قحطى اش آمده
همين "ماندن" است
همين "جبران" كردن
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شده ايم مثل "آدم آهنى"!
عشقشان را نثارمان ميكنند و بِر و بِر نگاهشان ميكنيم!
اصلاً انگار نه انگار كه طرفمان،
تمامِ غرورش را جمع كرده و زيرِ پايش گذاشته...
تقصيرِ ما نيست...
همه مان يك روز
يك جا
قلبمان را به كسى تعارف زديم
كه قرار بود بهمان برگرداند!
اما رفت كه رفت!
حالا ما مانديم
ابرازِ احساساتى كه نثارمان ميشود و
يك به يك برگشت ميخورد!
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر چقدر هم كه در حال زندگى كنم
هر چقدر هم كه بيخيالِ آينده باشم
هر چقدر هم كه به ازدواج فكر نكنم
كافيست پشتِ ويترينِ مغازه اى كودكانه،
دامنِ دخترانه ى صورتى رنگى به چشمم بخورد
بيخيالِ حال ميشوم و نگرانِ آينده!
تا ساعتها در خيالم،
پا به پاى دخترم در خيابانها بازى ميكنم
دلم ميخواهد بيتابِ برگشتن به منزلى باشم كه
ميدانم دختركى براى ديدنم لحظه شمارى ميكند
هر چقدر هم بيخيالِ آينده باشم
اين دخترِ كوچولوى شيرين زبانِ خيالم،
صدايم كه ميزند تمامِ محاسباتم بهم ميريزد!
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر بلايي سرتان آورده اند،واگذارشان كنيد به "خدا"...
خودتان را نابود نكنيد
خودتان دادگاه تشكيل ندهيد
حكم صادر نكنيد
اين كار فقط شخصيتتان را زيرِ سوال ميبرد...
آدمي تقاصِ خطاهايش را در همين دنيا پَس ميدهد
بدونِ آنكه خودش متوجه شود...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نيست كه نيست
اصلاً آب شده رفته زيرِ زمين
همه جا را گشتم
نشاني اش را از همه پرسيدم
تمام پاتوق هايش را زيرِ پا گذاشتم
اعلاميه ي مفقودي اش را در كوچه پس كوچه هاي شهر نصب كردم
من حتي مژدگاني برايش گذاشتم
اما نيست كه نيست
دلي كه از ما دل ببرد...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همه ى آدمها تو زندگى،به يه نقطه اى ميرسن به اسم
"ديگه هيچى برام مهم نيست"
درست مثل نقطه ى جوش ميمونه...
نقطه اى كه هرچى صبورتر باشى
هرچى بيشتر تلاش كنى و بی نتیجه باشه
هرچى آروم تر باشى
هر چى بيشتر سرت تو كارِ خودت باشه
زودتر به اون نقطه ميرسى
از اونجا به بعد،
ادامه ى مسير ديگه برات مهم نيست...
دیگه مهم نیست زندگی قراره چجوری باهات رفتار کنه،
تو فقط ادامه میدی که بگذره...
فقط روزا رو يكى يكى سپرى ميكنی كه تموم شه
كه فقط و فقط زودتر تموم شه
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
انگشت به دهان مى مانى
وقتى این آدمها با دوست داشتن مى آیند
که بمانند
خرابت کنند
ویرانت کنند
بعد بروند پشت سرشان را هم نگاه نکنند
و تو حتى نتوانى تنهاییت را جار بزنى

"امیر وجود"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین