|✖ ضـَـرَبــانِ مَعکـــ♥ـــوس✖|

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
چرا خوشبخت بودن مشکل است؟!
چون از رها کردن چیزهایی که باعث غمگینی ما می شود، سرباز می زنیم !
چون کلید خوشبختی خودمان را، در جیب دیگران قرار داده ایم
و باور نداریم که کلید خوشبختی ما در دستان خودماست!
کلید خوشبختی، درک این واقعیت است که آنچه برای شما رخ می دهد مهم نیست بلکه چگونگی پاسخ شما ست که اهمیت دارد.
در حقیقت خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد بلکه کسی است که با مشکلاتش، مشکلی ندارد…!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رنج قرار نیست تو را غمگین کند، این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند.
رنج قرار است تو را هشیارتر کند، چون انسانها زمانی هشیارتر میشوند که زخمی شوند، رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند. رنجت را فقط تحمل نکن، رنجت را درک کن، این فرصتی است براى بیداری، وقتی آگاه شوی بیچارگی ات تمام میشود.
اگر که به جاى محبتی که به کسی کردید از او بی مهری دیده اید، مأیوس نشوید، چون برگشت آن محبت را از شخص دیگری، در زمان دیگری، در رابطه با موضوع دیگری خواهید گرفت. شک نکنید این قانون کائنات است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق در لحظه پدید می آید،
دوست داشتن در امتداد زمان. این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
عشق معیارها را درهم می ریزد، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا می شود. عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد، دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد.
عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست.
عشق فوران می کند ، چون آتشفشان و شره می کند ،چون آبشاری عظیم، دوست داشتن، جاری می شود ،چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم.
عشق ویران کردن خویش است،
دوست داشتن، ساختنی عظیم…!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اشکال ما آدمهـــا این است که ؛
هـــر کــدام به روش خــود یکدیگـــر را دوست داریـــم،
گاهی ظالمــانه، گاهی خــودخواهــانه،
گاهی مغــرورانه،گاهی مالکانه و نیز گاهی عمیقا” عاشقانه …
و چقدر در راه و روشهای خود در نهایت دوست داشتن قلب یک دیگر را می شکنیم و احساس یکدیگر را جریحه دار میکنیم.
وقتی پای رفتن پیش می آید تازه به این فکر می افتیم که کجای کار
ما
اشتباه بود! رفتن همیشه با یک خداحافظی اتفاق نمی افتــــد.
گاهی رفتن در انبــوهی از مانــــدن و بــــودن است.!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سکوت، چیزیست که از قلبت می‌آید ، نه از بیرون.
سکوت، معنایش حرف نزدن و انجام ندادن چیزها نیست؛ سکوت معنایش این است که تو در درون بر آشفته نیستی. اگر که براستی ساکت باشی، آن‌ وقت بدون توجه به اینکه خود را در چه شرایطی بیابی، می‌توانی از سکوت لذت ببری. لحظاتی هست وقتی که فکر می‌کنی ساکت هستی و همه ی دور و بر ساکت است،
اما حرف زدن در تمام وقت در درون سرت ادامه دارد.
این سکوت نیست. تمرین این است که چگونه سکوت را در همه فعالیت‌هایی که انجام می‌دهی پیدا کنی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای کفشی که همیشه پایت را می زند
فرقی نمی کند تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه.
هر مسیری را با او هم قدم شوی
باز هم دست آخر به تاول های پایت می رسی
آدم ها هم به کفش ها بی شباهت نیستند
کفشی که همیشه پایت را می زند
آدمی که همیشه آزارت می دهد
هیچ وقت نخواهد فهمید
تو چه دردی را تحمل کردی
تا با او همقدم باشی…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اگه یه روز فرزندی داشتی بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک بخر.
بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده.
بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره
بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی
و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.
و مهمتر از همه:
بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که
راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بعضی ها عجیب خوبند
یادشان که می افتی روحت جانی دوباره میگیرد.
یادشان که می افتی بی اراده لبخند به لبانت مینشیند
بعضی ها را کم میبینی و حتی اگر نبینی باز با تو هستند
بعضی ها عجیب می آیند و عجیب تر انکه دیگر نمیروند حتی وقتی که از کنارت رفته اند
میمانند؛
لبخندشان…
تصویرشان…
صدایشان…
حرفهایشان…
همه را پیشت امانت میگذارند

و تو میمانی و یاد و آرزوی دیدار دوباره آنها.
بعضی ها عجیب خوبند…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همین که عاشق چیزی یا کسی شدی، قلبت را باید برای شکستن آماده کنی.
اگر می‌خواهی مراقب قلبت باشی، آن را به هیچکس نبخش. حتی یک حیوان.
آن را در بسته‌ی زیبایی از شادی‌های کوچک و شیک، بسته بندی کن و به کناری بگذار.
آن را در گاوصندوق خودخواهی حفظ کن. جایی که مطمئناً هرگز نخواهد شکست.
اما به خاطر داشته باشد که آنجا در تاریکی امنیت، بدون حرکت و بدون هوا، تغییر جنس خواهد داد.
قلبت همزمان شکست‌ناپذیر و نفوذناپذیر خواهد شد.
چون از جنس سنگ شده است.
عشق، یعنی آسیب پذیر بودن.
و انتخاب با توست…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اگر خوشبین‌ترین انسان‌ها را به میدان های جنگ،آنجا که قصابان بزرگ کشتار می کنند،به تماشا برید و یا آنها را از برابر اتاقهای جراحی عبور دهید که دست و پاها را در آنها قطع می کنند،و یا به زندان‌های قرون وسطائی بکشانیدشان که در آنجا مجرمان ومحکومان را برای تفریح آنقدر گرسنه نگه می داشتند تا در وقت خواب عضلات یکدیگر را بدرند و بخورند، آن وقت خوشبینی شما بعد از یک سیر و سیاحت به یک بدبینی کبیر بدل خواهد شد.زندگی برای این زیباست که نگرش ما همواره در سطح است،اما اگر به ژرفنای آن خیره شویم،آنجا که همه برای یکدیگر چنگ و دندان تیز می کنند و انسان گرگ انسان است،دیگر خوشبینی شاعرانه،دروغی بیش نخواهد بود .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین