به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

|✖ ضـَـرَبــانِ مَعکـــ♥ـــوس✖|

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
مادربزرگ می گفت:
آدم بوی غذایی را بشنود،
دلش بخواهد
و نداشته باشدش نفسَش می ماند
مریض می شود..!
دیروز کنارِ پنجره بوی عطرت
می آمد...

#مریم_قهرمانلو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آنقدر "نرو"
تا این فعل ؛خودش را
دار بزند..

#امیرمهدی_زمانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تنها گُلی كه به آنها آلرژی نداشتم
گل های ...
روی دامنش بود

#پوریانبیپور
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شب ها يك بار
ديدنِ تصويرت؛
كافيست برايِ
يك عمر بى خوابى...!

#سيدطهصداقت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پیچیده روزگار ِتو ،
از دور واضح است ؛
از عشق خسته
می شوی اما خلاص نه...!

#کاظم_بهمنی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حتی اگر سال ها
تلاش به فراموش کردن کنی
یک نگاه
بر سر چهار راهی
پشت یک چراغ قرمز
تو را می لرزاند
تنها یک نگاه
برای ویرانیت کافیست ..!

#سارا_مصلحت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بُن بَست يعني بِنشينَم
روبه رويِ تو!
چشم در چشم!
بازگشتي ديگر در كار نيست!
آخرِ دنيايِ من همينجاست...

#ابولفضل_وکیلی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بايد مَرد باشى تا بفهمى
ميانِ چند ميليارد آدم
يكى را دوست داشته باشى...
و پايش بمانى
حتى اگر نباشد!

#امیر_وجود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جاودانه شده ای در من..
آنچنان که اگر خودِ من هم بخواهم
فراموشت کنم،
"جان" نمیخواهد..
"روح" نمی خواهد..
"دل" نمی خواهد..
دل نمی خواهد..

#زیور_شیبانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ؟
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺸﻖ
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ
ﻣﯽ‌ﺭﯾﺰﺩ ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻢ‌ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﻭ
ﻧﮕﺎﻩ‌ﺍﻡ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ..

#مریمملکﺩﺍﺭ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
بالا