|✖ ضـَـرَبــانِ مَعکـــ♥ـــوس✖|

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
"خوشبختی" یعنی؛
"دستانت"
و خیابانی که تمام نشود ...

|آرش شریعتی|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدم كسيو كه دوستش داره رو
يادش نميره
فقط ياد ميگيره
كمتر راجع بهش حرف بزنه،
كمتر فكر كنه
تا كمك كنه دلش كمتر تنگ بشه
همين...

گوش كردي؟
يادش نميره...

#فرید_صارمی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موهایت را بافتی و
رفتی!
کاش قبل رفتن می گفتی
سنجاق سری که جا مانده را
به کجای این شعرهای پریشان بزنم؟

#مینا_آقازاده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالاخره
روزی می آید ...
کوله باری از تجربه میشوید
در مقطعی از زندگی
به این نتیجه می رسید که
وابستگی بیش از حد به " آدم ها "
فقط طول عمر " شب هایتان "
را بیشتر میکند همين ... !

#حمیدرضا_عبداللهی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مثل مادری که به خودش جرات دهد و وارد اتاق فرزند از دست رفته اش بشود؛
یاد آوری دوست داشتنت همانقدر غم انگیز است...

#سحر_رستگار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در کنارم یک نفر چون سایه می‌آید هنوز
شب شد و این آفتاب از سایه می‌آید هنوز
من که باور کرده‌ام بی‌دیدنش اعجاز را
از زمین و آسمان هم آیه می‌آید هنوز

#امیردانشزاده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نبودنِ تو دردي است طاقت فرسا...!
بودنت هم ، نوش دارويي است
پس از مرگِ سهراب...

#ابولفضل_وکیلی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به جای پيرهن
زندگی‌ام را تنت می‌کنم
دلم را گوشه‌ی واژگانم گره می‌زنم
راه نرو ...!
تو به جانِ آویخته‌ام بوسه بزن
تا دستان زندگی خط بخورد ...!

#عباس_معروفی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به‌وقتِ دلتنگي
فرقی نمی‌کند کجا باشی:
پشتِ پنجره‌ی اتاقی در پاریس
میانِ ازدحامِ خیابانی در تهران
یا روی پُلی معلّق در جنگل‌های اِفریقا.
به‌ هر حال،
حتمن غروبی برای تماشا خواهی یافت!

#رضا_کاظمی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪ ﮐﻨﺞ ﺩﯾﻮﺍﺭ

ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ

ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﻢ !

ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین