ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم
حافظ
از دهه ى شصت كه گذشت
دهه ى هفتاد هم نفسهاى آخرش را ميكشد...
و همه دست به دستِ هم
فرشِ قرمز را پهن ميكنيم براى نسلِ دهه ى هشتاد...
براى نسلى كه اول اسمِ فرزندشان را انتخاب ميكنند،
بعد با هم ازدواج ميكنند
و در آخر دوست ميشوند...
نسلِ سر و تهِ اين روزهاى ما!