- نوشتهها
- 5,841
- پسندها
- 6,302
- امتیازها
- 293
فدای سرت عزیزم، دان کردم الان گوش میدم♡ نخسته گلی
آخرین ویرایش توسط مدیر:
فدای سرت عزیزم، دان کردم الان گوش میدم♡ نخسته گلی
یه عمل جراحیخب سلام به همگی
این داستان از نویسنده مورد علاقه منه که قلمش رو خیلی دوست دارم. جملات کوتاه و ساده بیان می شدن، کلمات دور از غلو و ادبی سازی کاذب بودن. صحنه سازی بر پایه اشیا شکل گرفته بود نه انسان ها، به این صورت که عناصر طبیعی مثل مناظر و جایگاه ربل و ایستگاه و وسیله ها خیلی مشخص بودن و درباره ظاهر، چهره و لباس شخصیت ها توضیحی داده نشده بود. داستان دیالوگ محور بود و آشفتگی روابط بین دو طرف رو از طریق دیالوگ به خوبی بیان کرده بود. احتمالا نکاتی داشت که من متوجهشون نشدم مثل نوع عملی که قرار بود انجام شه.
بحران روحی وارده به دختر کاملا به خوبی به تصویر کشیده شده بود و سوال های مورد نیاز رو توی ذهن خواننده ایجاد میکرد، حتی رفتار و گفتار مرد هم با دیالوگ های ساده و روزمره ای که داشتن هم قابل لم*س بود.
شخصیت دختر یه شخصیت متزلزل منفی نگر بود، متاثر از مریضی یا شرایطی که در قبل داشته. و شخصیت مرد کمی ابهام داشت که آیا اون سفید یا سیاه است، گفتارش نگران و درک کننده به نظر می رسید ولی به نسبت رفتار های دختر میتونست این پیش زمینه رو ایجاد کنه که خودش مقصر تمام اتفاقاته
تا اینجا همینا رو دارم بگم
خب نظرتون برا ویس داستان و روند نشست و اینکه داستان بعد چی باشهخب دیگه چی بگیم
خب نظرتون برا ویس داستان و روند نشست و اینکه داستان بعد چی باشه
کلا درباره داستان بقیه هم نظر بدن
خب بابت وویسا ممنون عزیزم، داستان قشنگی بودا دستت طلا ??خب نظرتون برا ویس داستان و روند نشست و اینکه داستان بعد چی باشه
کلا درباره داستان بقیه هم نظر بدن
خب برداشتت چی بود؟سلام به همگی
تحلیل داستان تپه های سفید همچون فیل.
همان طور که در “تپه هایی چون فیلهای سفید” خواندیم این اثر با دیالوگ های طرح شده است که مشخصاً بسیار ساده و سطحی نمایان می شوند.
ما در داستان متوجه اختلاف مرد با دختر شدیم.
در دیالوگ “آره همه چیز طعم شیرین بیان می دهد. به خصوص چیزهایی که آدم مدت های زیادی چشم به راهشان باشد مثل افسنطین” دختر انتظار چیزی یا کسی را می کشد که مثل طعم شیرین بیان است و در این جا این شباهت به افسنطین نسبت داده شده که به نظر می رسد نام کسی باشد و همچنین در دیالوگ “ول کن دیگر بابا” ؛به نظر می رسد اختلاف بر سر افسنطین است.
در دیالوگ “جگ باور کن یک عمل خیلی ساده است. باور کن اسمش را عمل هم نمی شود گذاشت”؛ زن قرار است تن به عمل جراحی ناخواسته ای بدهد که احتمالا” با افسنطین ارتباط دارد.
استاد وویسا باز نمیشه قضیه چیهسلام به همگی
شرمنده دیر کردم بیرونم
این داستان کوتاه تپههایی همچون فیلهای سفید... یکی از داستانهای مورد علاقه منه
اولش یه معرفی کوتاه از نویسندش گفتم و بعدش داستان رو خوندم و یکمی تحلیل
شما هم نظراتتون رو با ویس بگین یا تایپ کنید ولی حتما مشارکت داشته باشید?
نظرتون هم برای روند بگین
تاکید میکنم من یه تحلیل کوتاه و به صورت کد توی دیالوگ و مکالمات گفتم
اگه دوست داشتین یه تیکهشو بخونید اون قسمتی که پسندتون بود
برای نوشته بعد باید تقسیم بندی کنیم که همه هم مشارکت داشته باشن??
بله خب به نظر منم شخصیت احمقی به نظر میاد.خب برداشتت چی بود؟
این زن غیر از نماد یه اسپانیایی که من مثال زدم میتونه نماد چی باشه؟
یه شخصیت نمادیک بود و البته به منحصر به فرد هم نزدیک بود چون گفت بگو تپه ها مثه فیل سفیدن تا من اینکار رو کنم، خب کی همچین حرفی میزنه؟ این یه خصوصیت منحصر به فرد اون بود مثلا احمقی یا عاشقی زیادش که فقط میخواست اون بمونه به هرقیمتی
فایل ها رو گذاشتن دانلود کناستاد وویسا باز نمیشه قضیه چیه
کلی باز نمیشهفایل ها رو گذاشتن دانلود کن