نشست کتاب‌خوانی | تپه‌هایی همچون فیل‌های سفید از ارنست همینگوی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Sweet
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

چه روزی و چه ساعتی؟!

  • شنبه، ساعت ۱۹

    رای: 3 17.6%
  • یک‌شنبه، ساعت ۱۷

    رای: 1 5.9%
  • دوشنبه، ساعت ۲۱

    رای: 4 23.5%
  • سه شنبه، ساعت ۱۰ صبح

    رای: 3 17.6%
  • چهارشنبه، ساعت ۱۹

    رای: 6 35.3%

  • مجموع رای دهندگان
    17
  • نظرسنجی بسته .
سلام به همگی
تحلیل داستان تپه های سفید همچون فیل.
همان طور که در “تپه هایی چون فیلهای سفید” خواندیم این اثر با دیالوگ های طرح شده است که مشخصاً بسیار ساده و سطحی نمایان می شوند.
ما در داستان متوجه اختلاف مرد با دختر شدیم.
در دیالوگ “آره همه چیز طعم شیرین بیان می دهد. به خصوص چیزهایی که آدم مدت های زیادی چشم به راهشان باشد مثل افسنطین” دختر انتظار چیزی یا کسی را می کشد که مثل طعم شیرین بیان است و در این جا این شباهت به افسنطین نسبت داده شده که به نظر می رسد نام کسی باشد و همچنین در دیالوگ “ول کن دیگر بابا” ؛به نظر می رسد اختلاف بر سر افسنطین است.
در دیالوگ “جگ باور کن یک عمل خیلی ساده است. باور کن اسمش را عمل هم نمی شود گذاشت”؛ زن قرار است تن به عمل جراحی ناخواسته ای بدهد که احتمالا” با افسنطین ارتباط دارد.
خب برداشتت چی بود؟
این زن غیر از نماد یه اسپانیایی که من مثال زدم میتونه نماد چی باشه؟
یه شخصیت نمادیک بود و البته به منحصر به فرد هم نزدیک بود چون گفت بگو تپه ها مثه فیل سفیدن تا من اینکار رو کنم، خب کی همچین حرفی میزنه؟ این یه خصوصیت منحصر به فرد اون بود مثلا احمقی یا عاشقی زیادش که فقط می‌خواست اون بمونه به هرقیمتی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سلام به همگی
شرمنده دیر کردم بیرونم
این داستان کوتاه تپه‌هایی همچون فیل‌های سفید... یکی از داستانهای مورد علاقه منه
اولش یه معرفی کوتاه از نویسندش گفتم و بعدش داستان رو خوندم و یکمی تحلیل
شما هم نظراتتون رو با ویس بگین یا تایپ کنید ولی حتما مشارکت داشته باشید?
نظرتون هم برای روند بگین
تاکید میکنم من یه تحلیل کوتاه و به صورت کد توی دیالوگ و مکالمات گفتم






اگه دوست داشتین یه تیکه‌شو بخونید اون قسمتی که پسندتون بود
برای نوشته بعد باید تقسیم بندی کنیم که همه هم‌ مشارکت داشته باشن??
استاد وویسا باز نمیشه قضیه چیه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب برداشتت چی بود؟
این زن غیر از نماد یه اسپانیایی که من مثال زدم میتونه نماد چی باشه؟
یه شخصیت نمادیک بود و البته به منحصر به فرد هم نزدیک بود چون گفت بگو تپه ها مثه فیل سفیدن تا من اینکار رو کنم، خب کی همچین حرفی میزنه؟ این یه خصوصیت منحصر به فرد اون بود مثلا احمقی یا عاشقی زیادش که فقط می‌خواست اون بمونه به هرقیمتی
بله خب به نظر منم شخصیت احمقی به نظر میاد.
چون که فقط با تایید یه حرف معمولی میخواد یه کاری که نمیخواد رو انجام بده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sweet

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
755
پسندها
پسندها
123
امتیازها
امتیازها
78
سکه
11
توی این داستان با اینکه جملات و عبارات ساده بیان میشدن اما معنایی پشت همه اون ها بود و می‌شد تقریبا احساسات شخصیت هارو درک کرد... .
داستان زیبا و قشنگی بود؛ از این تیکه‌اش خوشم اومد✨: می شد اینها همه مال ما باشد. می شد همه چیز مال ما باشد اما روز به روز از خودمان بیشتر دورشان می‌کنیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین