تو دقیقا برام مثل همون لحظه هستی که شارژم یه درصده و به موقع میرسم خونه و گوشیمو میزنم به شارژ، مثل خوشحالی پیدا کردن پول ته جیب لباسای پارسالم، مثل آخرین تیکه پیتزا، مثل بوی خاک بارون خورده، مثل آخرین زنگ مدرسه، مثل ذوق نخوابیدن شبی که فرداش میخوای بری اردو، مثل استرس اولین قرار، مثل قدم زدن رو ماسه های ساحل، مثل حسی که وقتی وارد مغازه لوازم تحریری میشی و یه عالمه چیزای قشنگ میبینی، مثل حسایی قشنگی که هر بار تجربشون کنی هیچوقت برات تکراری نمیشن و همیشه دوست داشتنین.
آدم هایی که برای مدت خیلی طولانی تنها بودهاند گاه زودرنج و پرتوقع و گلایه مند می شوند. تنهایی جزیره ای است که گاه باید به آن سفر کرد، اما نباید به آن مهاجرت کرد، در آن اقامتِ دائم گزید و شهروندش شد.
-ابراهیم سلطانی
یه دیالوگ مودی تو فیلم برادرم خسرو هست که میگه: حالم بده، چرا هیچکس نمیفهمه؟ اصلا دیگه هیچی نمیدونم، مخم نمیکشه عقلم جایی قد نمیده، نمیدونم کیام چیام، اصلا چی میخوام، هیچوقت چیزی عوض نمیشه چون دنیا همیشه همینی بوده که هست، چون هر طرف رو که نگاه میکنی یجوری حالت بد میشه، من برعکس تو نمیتونم خودم رو گول بزنم.
مهم نیست دورِ من چقدر شلوغ یا خلوت باشه، تو همون کسی هستی که من در همه حال بهش نیاز دارم، همون کسی هستی که وقتی اتفاقی میوفته زود میام تو صفحه چَتت تا واست تعریف کنم، همون کسی که تا یه آهنگ قفلی پیدا میکنم واست میفرستمش، همون کسی که بدون ترس از قضاوت همه احساساتمو واسش تعریف میکنم، همون کسی که بهم اجازه میده خودم باشم و خودم رو دوست داشته باشم.
کاش میفهمیدیم آدمایی که زود عصبانی میشن و زود از کوره در میرن رو باید ب*غل کرد، سفت باید بغلشون کرد و بهشون فهموند که تنها نیستن، آدمای عصبی دردشونو نمیتونن بفهمونن به اطرافیان و هی میریزن توخودشون شما فقط خشمشونو میبینید و قضاوت میکنید ولی نمیدونید تو طول روز چقدر بعضی اتقاقا تو دلشون سنگینی میکرد.
شاید باورتون نشه من از خودم توقع دارم ظاهر زیبایی داشته باشم، همه کتاب هارو خونده باشم، همه اهنگارو گوش کرده باشم، با استعداد و باهوش باشم، روابط اجتماعی بالایی داشته باشم، ورزش کنم و با دوستام وقت بگذرونم، دوست دارم برای اهدافم تلاش کنم و زندگی کنم ولی بعضی وقتا حتی نمیتونم از تختم بیام بیرون.