اطلاعیه درخواست معرفی و تبلیغ آثار نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MelicaMelica عضو تأیید شده است.

مدیر ارشد بخش نماوا+مدرس گویندگی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مـدرس
ناظر ارشد آثار
مترجم
گوینده
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,470
پسندها
پسندها
10,369
امتیازها
امتیازها
453
سکه
2,549
با عرض سلام و احترام، خدمت تمامی کاربران انجمن کافه نویسندگان.
امیدوارم اوقات خوشی رو بگذرونید🌱

این تاپیک جهت تبلیغ آثار شما، مانند (رمان، داستان کوتاه، دلنوشته، شعر، ترجمه و...) ایجاد شده.
کاربرانی که تمایل دارن آثار ارزشمندشون در پیج و کانال انجمن معرفی بشه، داخل این تاپیک درخواست بدن.
توجه داشته باشید که درخواست شما، می‌بایستی شامل نکات زیر باشه:
•نام اثر
•نام نویسنده
•خلاصه یا یک مقدمه جذاب (می‌تونید دیالوگ هم ارسال کنید)
•لینک اثر
~~~
لطفاً قبل از ارسال توجه داشته باشید:
رمان شما بیشتر از ۱۵ پارت داشته باشد.
ترجمه بیشتر از ۱۰ پارت.
دلنوشته و اشعار بیشتر از ۵ پست.
و همچنین آثار شما اختصاصی انجمن کافه نویسندگان باشد‌


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با سلام درخواست تبلیغ دارم.
نام اثر : پناه من باش
نام نویسنده:تیام رستین

خلاصه:
ساعت نشانه گذر عمر است. عقربه که می‌چرخد عمر مارا‌ با خود به یدک می‌کشد و منتظر کسی نمی‌ماند. من خیلی وقت است که جاماندم، خواب ماندم. ای کاش کسی بیاید و مرا از این خواب بیدار کند و با خود همراه سازد.
ای کاش کسی بیاید و پناه من باشد.
 
سلام درخواست تبلیغ دارم

نام اثر:در معرکه ی احساس

نام نویسنده:شبنم بهرامی فرد

مقدمه
دیوانه وار عاشقت هستم اما به هنگام بودنت تنها تر میشوم ،میدانم ک تمامم را تناقض فرا گرفته است ،چطور میشود از عشقی اهورایی دم زد اما خواهان بودن مع*شوق
نبود ؟چطور ممکن است رویایش را در سر بپروری و هر بار از مرور خاطراتش طلوعی دوباره داشته باشی ولی از حضورش مشوش و بی پناه شوی ؟...در نبودت زندگی زیبا نیست اما زشتی و پلیدی اش دل را نمیزد روحم همچنان ناارام و ازرده است اما هنوز رمقی برای ایستادن هست...
 
آخرین ویرایش:
سلام درخواست تبلیغ دارم

نام اثر:درهیاهوی سکوت

نام نویسنده:شبنم بهرامی فرد

مقدمه
دیوانه وار عاشقت هستم اما به هنگام بودنت تنها تر میشوم ،میدانم ک تمامم را تناقض فرا گرفته است ،چطور میشود از عشقی اهورایی دم زد اما خواهان بودن مع*شوق
نبود ؟چطور ممکن است رویایش را در سر بپروری و هر بار از مرور خاطراتش طلوعی دوباره داشته باشی ولی از حضورش مشوش و بی پناه شوی ؟...در نبودت زندگی زیبا نیست اما زشتی و پلیدی اش دل را نمیزد روحم همچنان ناارام و ازرده است اما هنوز رمقی برای ایستادن هست...
معرفی در کانال تلگرام انجام شد ✅
 
با سلام درخواست تبلیغ دارم.
نام اثر : پناه من باش
نام نویسنده:تیام رستین

خلاصه:
ساعت نشانه گذر عمر است. عقربه که می‌چرخد عمر مارا‌ با خود به یدک می‌کشد و منتظر کسی نمی‌ماند. من خیلی وقت است که جاماندم، خواب ماندم. ای کاش کسی بیاید و مرا از این خواب بیدار کند و با خود همراه سازد.
ای کاش کسی بیاید و پناه من باشد.
معرفی در کانال تلگرام انجام شد ✅
 
سلام درخواست معرفی اثرم رو دارم
نام اثر: خاطرات وارونه
نویسنده: فاطمه ترکمان (ژولیت)
خلاصه: "خاطرات وارونه" حکایت عشقی است که تسلیم جبر زمانه شده و سال‌ها در خاکسترهای زمان مدفون گشته اما بار دیگر در سالهای دور این خاکستر خاموش شعله می‌‌کشد و با شوری بی‌وصف می‌کوشد تا بر جبر زمانه غلبه کند اما آیا می‌تواند آنچه در گذشته به ناکامی رفته را به سرانجام برساند؟!
 
با عرض سلام و احترام، خدمت تمامی کاربران انجمن کافه نویسندگان.
امیدوارم اوقات خوشی رو بگذرونید🌱

این تاپیک جهت تبلیغ آثار شما، مانند (رمان، داستان کوتاه، دلنوشته، شعر، ترجمه و...) ایجاد شده.
کاربرانی که تمایل دارن آثار ارزشمندشون در پیج و کانال انجمن معرفی بشه، داخل این تاپیک درخواست بدن.
توجه داشته باشید که درخواست شما، می‌بایستی شامل نکات زیر باشه:
•نام اثر
•نام نویسنده
•خلاصه یا یک مقدمه جذاب (می‌تونید دیالوگ هم ارسال کنید)
•لینک اثر
~~~
لطفاً قبل از ارسال توجه داشته باشید:
رمان شما بیشتر از ۱۵ پارت داشته باشد.
ترجمه بیشتر از ۱۰ پارت.
دلنوشته و اشعار بیشتر از ۵ پست.
و همچنین آثار شما اختصاصی انجمن کافه نویسندگان باشد‌

|مدیر تالار روابط عمومی|
 
سلام درخواست معرفی اثرم رو دارم
نام اثر: خاطرات وارونه
نویسنده: فاطمه ترکمان (ژولیت)
خلاصه: "خاطرات وارونه" حکایت عشقی است که تسلیم جبر زمانه شده و سال‌ها در خاکسترهای زمان مدفون گشته اما بار دیگر در سالهای دور این خاکستر خاموش شعله می‌‌کشد و با شوری بی‌وصف می‌کوشد تا بر جبر زمانه غلبه کند اما آیا می‌تواند آنچه در گذشته به ناکامی رفته را به سرانجام برساند؟!
معرفی در کانال تلگرام و پیج اینستاگرام انجام شد ✅
 
سلام، درخواست تبلیغ اثرم را دارم.

نام اثر: همزاد غم
نویسنده: لیمو
موضوع: دلنوشته
مقدمه:
در اعماق وجودم همه چیز آزارم میدهد! خیلی وقت است که خودم را فراموش کرده ام و در راهی قدم نهاده ام که مرا به سرنوشتی تلخ فرا میخواند. آدم هایی که من ها را چو حیواناتی میدانند که شمایل انسانی داریم و فغان از قاضیان قاتل که با قضاوت خویش ما را به مرگ فرا می‌خوانند.
در این میان کسی گل نو شکفته قلبم را نا خواسته از شاخه می‌چیند و به نا کجایی می اندازد. من که فکر میکنم گلم، مایه حیات قلبم دست اوست؛ به ناچار روز ها به دنبال او میدوم و نمی‌رسم. گویی سرنوشت شوم دست از سر ما بر نمی‌دارد. زندگی ساده دیگران برای ما حسرت است و گله و شکایتی از هیچ کس نیست؛ مگر خدایی که این سرنوشت را در روح من دمید...


 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا پایین