چگونه دلنوشته بنگاریم ؟ [ چیستی دلنوشته ]

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

دیـوادیـوا عضو تأیید شده است.

مدیر ارشد دپارتمان کتاب + مدیر تالار کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر رسـمی تالار
منتقد ادبی
مـدرس
مترجم
مشاور
کپیـست
داور آکادمی
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,476
پسندها
پسندها
8,768
امتیازها
امتیازها
503
سکه
2,583
چگونه دلنوشته بنگاریم؟
 
میدانیم امروزه «دلنوشته» بیشتر از هر نوع آثار ادبی دیگر هم خوانده و هم در شبکه های مجازی دست به دست میشود. اما آیا هر دلنوشته ای ارزش ادبی دارد؟ آیا هر کسی میتواند دلنوشته نویس باشد؟ اصلا دلنوشته چیست؟ و…
با پیش آمدن از این قبیل سوالات در وهله ی اول برای خودم، بر آن شدم که تحقیقات گسترده تری بر روی دلنوشته انجام دهم. علی الخصوص آن هم وقتی که مطالب مفصلی در اینترنت وجود نداشت و نیاز دیدم که تعاریف درست تری از این قالب غریب اما به دل آشنا ارائه دهم.
در ابتدا تعاریفی را از اهل ادبیات در این باره ارائه میدهم:
دکتر مهشید مشیری فرهنگ‌نویس، مترجم، دارای دکتری زبانشناسی از دانشگاه سوربن که نویسنده ی نخستین فرهنگ الفبایی ـ قیاسی زبان فارسی نیز است، میگوید:
 
چگونه دل نوشته بنویسیم

امروز آمدم «دلنوشته» را برای اولین بار وارد فرهنگ فارسی بکنم و برایش تعریف بنویسم با مولفه های معنایی زیر شاید بتوان تعریف آن را به دست آورد «دلنوشته» نوعی تک گویی نوشتاری، خواه نثر و خواه موزون است که از سر دلتنگی نوشته می شود؛ اصولا صمیمانه و صادقانه است. تعارف و خوشامدگویی ندارد. بازتاب احساس و اندیشۀ واقعی نویسنده است. هدف و ساختارِ از پیش تعیین شده ندارد؛ فرمایشی نیست؛ سفارشی نیست. نویسندۀ دلنوشته وقتی بخواهد بنویسد خواستنش خود به خودی است. یعنی برای دل خودش می نویسد و در جستجوی «مخاطب خاص» نیست؛ دلنوشته از دل بر می آيد ولی جزمیت «لاجرم بر دل نشستن» را بر نمی تابد. زیرا سخنانی از دل بر خاسته ولی لاجرم بر دل ننشسته اند. و اما، دلنوشته های امروزی شاید به نوعی ادامه ی همان خطی است که بر دیواری نوشته می شد: «به یادگار نوشتم خطی ز دلتنگی در این زمانه ندیدم رفیق یکرنگی». خط دلتنگی معمولا دیوار نوشته بود. امضا نداشت. نویسندهاش معمولا ناشناس می ماند. فقط میشد حدس زد که این ناشناس، شاید خاطرخواه کسی است، شاید در عشق شکست خورده است، شاید در فراق است و انتظار میکشد، شاید از یاد رفته است. شاید تنهایش گذاشته اند، شاید به او نارو زده اند… هر چه هست دلش تنگ است، مینویسد تا از روزگار نامناسب، از محبوب ناسازگار، از رفیق نا شفیق، گلایه ای کرده باشد. دلنوشته نویس قدیم دنبال «لایک» نبود، منتظر «کامنت» و «شِیر» نمی ماند. فقط به یادگار خطی ز دلتنگی مینوشت و بعد میرفت سراغ کار و کاسبی اش. نفر بعدی هم می آمد و آن هم به یادگار خطی ز دلتنگی مینوشت و دیوار پر میشد از یادگار نویسی های کلیشه ای ز دلتنگی. دلنوشته ی امروز هم تقریبا «خطی ز دلتنگی» است. «دلنوشته نویس» مینویسد و اس ام اس میکند: «دلنوشته های کوتاه». یا پُست میکند روی وبلاگ یا در شبکۀ اجتماعی: «دلنوشته های زیبای عاشقانه» و «دلنوشته های پر معنی زندگی». امروز فرض بر این است که دلنوشته ها را کسی یا کسانی میخوانند. گاهی دلنوشته های امروز راهی است که شاید دردمندی به تو راهی بیابد، با تو همدل شود، هم داستان شود و یا «فرند»ت شود.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین